احمد - *به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*


*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*

آیا تو مسلمانی ؟

دعا

حال معنی این حدیث چیست که امام فرمود عبودیت یک جوهره ای است که نهایت  کُنه ربوبیّت است. نکته ی بسیار جالبی است. عبودیت، بندگی خدا خاصیتش این است که هرچه انسان راه بندگی خدا را بیشتر طی کند بر تصاحب و قدرت و خداوندگاری اش افزوده می شود، چطور؟ من در این جلسه فقط یک موضوع کوچکش را برایتان عرض می کنم؛ فهرستی از بعضی مسائل دیگرش را عرض می کنم ولی یک موضوعش را بسط می دهم.

اولین درجه ی ربوبیّت: تسلط بر نفس

اولین درجه ی ربوبیّت و خداوندگاری که در نتیجه ی عبودیت پیدا می شود این است که انسان ربّ و مالک نفس خودش می شود، تسلط بر نفس خودش پیدا می کند. یکی از بیچارگیهای ما که کاملاً احساس می کنیم این است: زمام نفس خودمان در اختیار ما نیست، اختیار خودمان را نداریم؛ اختیار زبان خودمان را نداریم، اختیار شهوات خودمان را نداریم، اختیار شکم خودمان را نداریم، اختیار دامن خودمان را نداریم، اختیار چشم خودمان را نداریم، اختیار گوش خودمان را نداریم، اختیار دست خودمان را نداریم، اختیار پای خودمان را نداریم؛ و این نهایت بدبختی است.

بندگی خدا خاصیتش این است که هرچه انسان راه بندگی خدا را بیشتر طی کند بر تصاحب و قدرت و خداوندگاری اش افزوده می شود

 ما می رویم در این خیابانها ولی این چشم در اختیار ما نیست، ما در اختیار این چشم هستیم؛ یعنی این ما هستیم که این چشم دلش می خواهد چشم چرانی کند، دلش می خواهد به نوامیس مردم نظر شهوت بکند، دل ما هم تابع این چشم است. گفت:

دل برود چشم چون مایل بود      دست نظر رشته کش دل بود

ما مالک زبان خودمان نیستیم، اختیار زبان خودمان را نداریم. وقتی که گرم می شویم به حرف زدن، به اصطلاح چانه مان گرم می شود، نمی فهمیم که چه می گوییم. مجلس گُل انداخته، حالا که مجلس گل انداخته است نه راز خودمان را می توانیم نگه داریم نه راز مردم را؛ نمی توانیم عیب پوش مردم باشیم، نمی توانیم از مردم غیبت نکنیم... اختیار گوش خودمان را نداریم. هر چه که گوشمان از آن خوشش بیاید، مثلاً از غیبت خوشش می آید ما هم تسلیم هستیم، از لهو و لعب خوشش می آید ما هم تسلیمش هستیم. اختیار دستمان را نداریم. اختیار پای خودمان را نداریم. اختیار غضب خودمان را نداریم. می گوییم (خود من یکی از آن اشخاص هستم) آقا دیگر عصبانی شدم، هر چه به دهانم آمد گفتم. عصبانی شدم یعنی چه؟! عصبانی شدم یعنی من یک آدمی هستم که مالک نفس خودم نیستم، همین قدر که عصبانی شدم اختیار من دیگر دست اوست، هر چه که به دهانم می آید چون عصبانی هستم می گویم. آن دیگری مالک شهوت خودش نیست. آیا نباید انسان مالک نفس خودش باشد؟ اصلاً تا ما مالک نفس خودمان نباشیم آیا می توانیم مسلمان باشیم؟ نه، مسلمان باید مالک نفس خودش باشد.

منبع: کتاب آزادی معنوی شهید مطهری


نوشته شده در سه شنبه 88/6/3ساعت 10:57 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

(شهر الرمضان الذی انزلت فیه القرآن)

جهت دیدن ویژه نامه اینجا کلیک کنید.


نوشته شده در شنبه 88/5/31ساعت 9:48 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

اعمال مشترک ماه مبارک رمضان

رمضان

 اعمال مشترک این ماه چهار گونه است:

نخست , اعمالى است که در هر شب و روز این ماه به جا آورده مى شود:

سید بن طاوس از حضرت امام جعفر صادق و امام موسى کاظم ـ علیهما السلام ـ آورده که فرمودند: پس از هر فریضه اى در ماه رمضان مى خوانى :

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فِی عامی هذا وَفی کُلِّ عامٍ ما اَبْقَیْتَنی فی یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ، وَسَعَةِ رِزْقٍ، وَلا تُخْلِنی مِنْ تِلْکَ الْمواقِفِ الْکَریمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ، وَزِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَفی جَمیعِ حَوائِجِ الدُّنْیا وَالاَْخِرَةِ فَکُنْ لی، اَللّـهُمَّ اِنّی اَساَلُکَ فیـما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاََمْرِ الَْمحْتُومِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضاءِ الَّذی لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، واجْعَلْ فیـما تَقْضی وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْری، وَتُوَسِّعَ عَلَیَّ رِزْقی، وَتُؤدِّی عَنّی اَمانَتی وَدَیْنی آمینَ رَبَّ الْعالَمین.

خدایا! در این سال و هر سال, تا زمانى که عمرم باقى است و در آسایش و گشایش روزى به سر مى برم, زیارت خانه ات ـ بیت الحرام ـ را نصیبم گردان. و مرا از درک موقف هاى گرامى و دیدن مکان هاى شریف و زیارت قبر پیغمبرت ـ که درودت بر او و آلش باد ـ محروم مکن.

و در برآوردن جمیع احتیاجات دنیا و آخرتم یارىام کن. اى خدا! از تو درخواست مى کنم هر آنچه از قضا و قَدَرت را که در شب قدر حتمى قرار دادى و دیگر برگشت و تغییرى نمى پذیرد, مرا از حجاج بیت الحرامت قرار دهى. حاجیانى که حجشان پسندیده, سعیشان پذیرفته, گناهانشان آمرزیده و اعمال بدشان بخشیده شده است. و عمر طولانى در راه بندگى ات وروزىام را فراوان قرار ده و امانت ها و قرضم را ادا فرما.

*هم چنین دنبال نمازها مى خوانى :

یا عَلِیُّ یا عَظیمُ، یا غَفُورُ یا رَحیمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ، وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَکَرَّمْتَهْ، وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذی فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَیَّ، وَهُوَ شَهْرُ رَمَضانَ، الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ، هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانَ، وَجَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ، فَیا ذَا الْمَنِّ وَلا یُمَنُّ عَلَیْکَ، مُنَّ عَلَیَّ بِفَکاکِ رَقَبَتی مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنَّ عَلَیْهِ، وَاَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ .

اى خداى بلند مقام, اى بزرگوار, اى آمرزنده,اى مهربان! تویى خداى بزرگ که هیچ مانندى ندارد و به گفتار و کردار خلق شنوا و بینا است. و این ماهى که مقامش را بلند گردانیدى و بر دیگر ماه ها کرامت و شرافت بخشیدى, و روزه اش را بر من واجب گردانیدى, ماه رمضان است.

ماهى که در آن قرآن را براى راهنمایى مردم و نشان دادن راه هدایت و جدا نمودن حق از باطل فرو فرستادى و شب قدر را در این ماه مقرر داشتى و نیز آن شب را بر هزار ماه برترى دادى; پس اى خداى صاحب منت که هیچ کس بر تو منت ندارد, در میان آن همه بندگانت که منت گزارده اى بر من منت گزار و از آتش دوزخ نجات بخش و به بهشت همیشگى داخل گردان! به حق رحمت بى پایانت اى مهربان ترین مهربانان.

*و شیخ کفعمى در مصباح و بلدالامین و شیخ شهید در مجموعه از حضرت رسول (ص)نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: هر که این دعا را در ماه رمضان بعد ازهرنماز واجبى بخواند, حق تعالى گناهان او را تا روز قیامت بیامرزد, و دعا این است:

اَللّـهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اَللّـهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ، اَللّـهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جائِعٍ، اَللّـهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ، اَللّـهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ، اَللّـهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ، اَللّـهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ، اَللّـهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ، اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ، اَللّـهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ، اللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ، اَللّـهُمَّ غَیِّر سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ، اَللّـهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ .

اى خدا تو بر اهل قبرها نشاط و شادمانى عطا کن; فقیران را بى نیاز گردان; خدایا گرسنگان را سیر گردان; برهنگان را لباس بپوشان; خدا بدهى برهکاران را ادا فرما; سوگواران را دل شاد ساز; خدایا هر غریبى را به وطن باز رسان; هر اسیرى را آزادى بخش; خدایا فسادگران در کار مسلمانان را اصلاح فرما; بیماران را شفا عنایت کن; اى خدا به غناى خود جلو فقر ما را ببند; بدىهاى ما را به خوبى صفات خودت تغییر ده; خدایا دیَن ما را ادا فرما و نادارى ما را به دارایى و بى نیازى بدل گردان که تو بر هر چیز توانایى.

رمضان

دوم, کارهایى که در شب هاى ماه رمضان باید به جا آورد; و آن چند چیز است:

اول: افطار که مستحب است بعد از نماز, صورت گیرد; مگر آن که ضعف براو غلبه کرده باشد یا جمعى منتظر باشند.

دوم: با چیز پاکیزه و حلال و به دور از شبهات افطار نماید. و بهتر آن است که با

خرماى حلال افطار کند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد. اگر با خرما, آب, رطب, شیر, حلوا, نبات و با آب گرم, و یا هر کدام از این ها افطار کند, نیز خوب است.

سوم: هنگام افطار دعاهاى وارده در این باره را بخواند; از جمله آن که بگوید:

اللهم لک صمت و على رزقک افطرت و علیک توکلت(خدایا براى تو روزه گرفتم و با روزى تو افطار مى کنم و بر تو توکل دارم. تا خدا ثواب هر کسى را که در این روز روزه داشته است, به او عطا کند, و اگر دعاى اللهم رب النور العظیم را که سید و کفعمى روایت کرده اند بخواند, فضیلت بسیار یابد.

و روایت شده که حضرت امیر المومنین على (ع) هر گاه مى خواست افطار کند مى گفت:

بسم الله; اللهم لک صمنا و على رزقک افطرنا, فتقبل منا انک السمیع العلیم.

به نام خدا. خدایا براى تو روزه گرفتیم و به روزى تو افطار کردیم; پس از ما قبول کن, زیرا که تو شنواى دانایى.

چهارم: هنگام لقمه اول بگوید :

بسم الله الرحمن الرحیم; یا واسع المغفرة اغفر لى

به نام خداوند بخشاینده مهربان; اى که آمرزش باو گسترده است, بیامرز مرا. تا خدا او را بیامرزد.

و در خبر است که در آخر هر روز از روزهاى ماه رمضان, خدا هزار هزار کس را از آتش جهنم آزاد مى کند; پس از حق تعالى بخواه که تو را یکى از آن ها قرار دهد.

پنجم: در وقت افطار سوره قدر بخواند.

ششم: در وقت افطار صدقه بدهد و سپس روزه داران را افطار دهد; اگر چه به چند دانه خرما یا شربتى آب باشد. و از حضرت رسول (ص) روایت شده کسى که روزه دارى را افطار دهد, مثل اجر آن روزه دار براى وى خواهد بود; بدون آن که چیزى از آن کم شود. و نیز از آنِ او خواهد بود ثواب کار نیکویى که به جا آورد آن افطار کرده که فرمود: موءمنى که لقمه اى را در ماه رمضان به موءمنى بدهد, حق تعالى براى او اجر کسى را مى نویسد که سى بندهء موءمن آزاد کرده باشد و نیز از آن او است نزد حق تعالى یک دعاى پذیرفته شده.

هفتم: در هر شب خواندن هزار مرتبه انا انزلناه آمده است.

هشتم: اگر ممکن باشد در هر شب صد مرتبه حم دخان را بخواند.

نهم: در هر شب از ماه رمضان دعاى افتتاح بخواند.

دهم: در خبر آمده که هر کس در هر شب از ماه رمضان سوره انا فتحنا را در نمازمستحبى بخواند آن سال حفاظت مى گردد. و از اعمالى که مستحب است در شب هاى ماه رمضان به جا آورده شود, خواندن هزار رکعت نماز در سرتاسر این ماه است.

و این مطلب را عالمان بزرگ و فقیهان وارسته در کتاب هاى خود اشاره کرده و نوشته اند.

رمضان

سوم: کارهاى مربوط به سحرهاى ماه مبارک رمضان است. و آن چند کار است:

اول: سحرى خوردن, و سحرى را ترک نکند, اگر چه با یک دانه خرماى زبون یا

یک لیوان آب باشد. و بهترین سحرها سویق یعنى قاووت و خرما است. و در خبر آمده که حق تعالى و ملائکه صلوات مى فرستند بر کسانى که در سحرها استغفار مى کنند, و سحوى مى خورند.

دوم: سوره انا انزلناه در وقت سحرها بخواند, که هر کس این سوره را

در وقت افطار کردن و سحر بخواند گویى ثواب کسى را دارد که در راه خدا در خون خود بغلتد.

سوم: بخواند دعاى شریفى را که از حضرت امام رضا(ع) نقل شده که

فرموده اند: این دعایى است که حضرت امام محمد باقر(ع) در سحرهاى ماه رمضان (دعاى سحر)مى خواندند.

 


نوشته شده در شنبه 88/5/31ساعت 9:41 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

ماه مبارک رمضان

خداوند متعال محمد (صلی الله علیه و آله) را مبعوث کرد، تا سلسله پیامبران را تکمیل کند، آن روز مردمان خدا را نمی‌شناختند، او آنان را هدایت کرد و از گمراهی رهانید و جاهلیت و نادانی را برانداخت.

من گواهی می‌دهم که محمد بنده و فرستاده خداست، خداوند او را با دین اسلام و معجزه جاوید آسمانی به سوی مردمان فرستاد، تا شبهه‌‌ها را از میان بردارد و با دلیل‌های روشن سخن گوید و آنان را با نشانه‌های الهی، از هر کردار ناپسند بیم دهد و به سوی کارهای نیکو و رفتار نیک فراخواند. (امام علی(علیه السلام)، الحیات، ج 2، ص 35)

خداوند متعال محمد (صلی الله علیه و آله) را مبعوث کرد، تا سلسله پیامبران را تکمیل کند، آن روز مردمان خدا را نمی‌شناختند، او آنان را هدایت کرد و از گمراهی رهانید و جاهلیت و نادانی را برانداخت.

آن فرستاده بزرگ الهی در سخنانی مشهور فرمودند: مرا برانگیختند تا همه ارزش‌های الهی و منش‌های والای انسانی را به جهانیان بیاموزم،‌ و اینگونه بود که او اسوه همه خوبان عالم گردید و مایه مهربانی و آرامش بشر .

وقتی دل غمزده، غبار غربت ‌گیرد، یاد اوست و تنها یاد اوست که تسلی خاطر است، و هم اینک ماه رمضان، است.

چون در بهارستان کتاب‌ها و نشانه‌ها گام نهی و به کوی و برزن‌های زیبای حدیث اهل بیت در آیی به نیکی به اقیانوسی رسی که کران تا کران آن را گوهرهای رنگی نهاده‌اند و هر گوهری نشانه‌ای و هر نشانه‌ای راهی به سوی دوست، و هم اینک راهی دیگر ... .

سلطان سریر ارتضا، حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه‌آلاف‌التحیه‌والثناء) از مولی المتقین و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که درود خدا بر آنان باد چنین نقل فرموده است: که پیامبر روزی از روزها و چندی پیش از ماه مبارک رمضان، سخنانی برای ما بیان فرمود و در آن خطبه، براستی در سفت و گفت: ای مردم ماه خدا با گشاده‌دستی، مهربانی، بخشش و آمرزش به سوی شما می‌آید، ماهی که نزد خدای بزرگ برترین ماه‌هاست و روزهایش بهترین روزها و شب‌هایش بهترین شب‌هاست و لحظاتش بهترین لحظه‌هاست.

گویا همین دیروز بود که پیامبر در مسجد یثرب و بر روی منبری که از بوریا و چوبه‌های خرما شکل یافته بود، خطبه‌ای رسا بیان فرمود و در آن سخنرانی، غفلت از آن ماه خدایی را به آنان بیم داد و آیه دیگری از کتاب فضیلت و اخلاق محمدی را ورق زد و آنان را به سوی میهمانی خدا فراخواند.

ماه مبارک رمضان

سلطان سریر ارتضا، حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه‌آلاف‌التحیه‌والثناء) از مولی المتقین و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که درود خدا بر آنان باد چنین نقل فرموده است: که پیامبر روزی از روزها و چندی پیش از ماه مبارک رمضان، سخنانی برای ما بیان فرمود و در آن خطبه، براستی در سفت و گفت: ای مردم ماه خدا با گشاده‌دستی، مهربانی، بخشش و آمرزش به سوی شما می‌آید، ماهی که نزد خدای بزرگ برترین ماه‌هاست و روزهایش بهترین روزها و شب‌هایش بهترین شب‌هاست و لحظاتش بهترین لحظه‌هاست.

ماهی است که از سوی خدا در آن ماه به میهمانی خدا خوانده شده‌اید و از خاندان بزرگواری خدا گردید‌ه‌اید.

نفس‌های شما در آن ماه به مثابه تسبیح اوست و خواب شما در آن ماه بندگی خداست، کردار شما در آن ماه پذیرفته است، و دعا و نیایش شما در آن ماه بی‌پاسخ نخواهد بود،‌ پس بخواهید از خدای بزرگ، همو که پروردگار شماست به نهادهای راستین و دل‌های پاک، تا او شما را به سعادت روزه‌داری و تلاوت قرآن بیاراید.

پس بدبخت کسی است که از آمرزش الهی در این ماه بزرگ محروم گردد .

و چون در این ماه به سبب روزه‌داری گرسنه و تشنه گشتید به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت افتید، به نیازمندان صدقه دهید و بیچارگان را دست گیرید و به بزرگانتان احترام کنید و به کوچکترانتان مهر ورزید و بستگانتان را بزرگ داشته و به دیدار آنان بشتابید .

زبان‌هایتان را از دورغ، بهتان، غیبت و سخنان ناروا نگاه دارید و چشمانتان را از آنچه روا نیست فرو بندید و گوش‌هایتان را از آنچه شنیدن آن ناپسند است برگیرید.

بر یتیمان مردم مهر ورزید تا به یتیمانتان مهر ورزند و از گناهانتان به سوی خدا باز گردید.

دست‌هایتان را هنگام نماز به نیایش بلند دارید، پس به درستی که آن هنگام برترین لحظه‌هاست و در آن هنگام است که خدای بزرگ و شکوهمند، نگاه رحمت و مهربانی به سوی بندگان بیفکند .

و چون با او نجوا کنند پاسخشان گوید و تا او را خوانند به آنان لبیک گفته و چون از او خواهند به آنان ببخشاید و استجابت نماید آنان را هنگام نیایش .

ای مردم؛ جان‌های شما در گرو کردار شماست، پس جان‌های خویش را آزاد سازید به بخشش‌خواهی از خدای بزرگ.

نفس‌های شما در آن ماه به مثابه تسبیح اوست و خواب شما در آن ماه بندگی خداست، کردار شما در آن ماه پذیرفته است، و دعا و نیایش شما در آن ماه بی‌پاسخ نخواهد بود،‌ پس بخواهید از خدای بزرگ، همو که پروردگار شماست به نهادهای راستین و دل‌های پاک، تا او شما را به سعادت روزه‌داری و تلاوت قرآن بیاراید. پس بدبخت کسی است که از آمرزش الهی در این ماه بزرگ محروم گردد .

بار گناهان و بدبختی‌ها بر پشت‌های شما سنگینی می‌نماید، پس سبک سازید آن بار را به سجده‌های طولانی و بدانید که خدای بزرگ به عزت خویش سوگند یاد کرده است که نمازگزاران و پیشانی بر زمین سایندگان درگاهش را شکنجه و عذاب ننماید و آنان را از آتش روزی که همه برای پروردگار جهانیان برانگیخته خواهند شد نترساند.

ای مردم؛ هر آن کس از شما روزه‌دار مؤمنی را در این ماه افطاری بخشد، گویا بنده‌ای آزاد ساخته و مزد آن را خواهد ستاند،‌ و قلم بخشش بر گناهانش گذشته‌ا‌ش کشیده خواهد شد.

در این هنگام، مردی از میان جماعت بپا خواست و عرض کرد: ای فرستاده خدا برخی از ما توان اطعام و افطار دیگران را

ماه مبارک رمضان

نداریم پس چه کنیم؟ پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از آتش بپرهیزید گرچه با نیمی از خرما مؤمن روزه‌داری را افطار نمایید، از آتش بپرهیزید گرچه با جرعه‌ ای آب، روزه‌داری را افطار نمایید.

ای مردم؛ هر آن کس از شما در این ماه بزرگ، اخلاق و رفتارش را نیکو گرداند، گذرنامه‌ای به او خواهند داد که از پل صراط بگذرد، در روزی که گام‌ها در آن روز می‌لرزد و می‌لغزد.

و هر آن کس که نسبت به زیردستان خود در آن ماه سبک گیرد، خدای بزرگ حسابش را سبک سازد، و هر آن کس که شر و بدی خویش را در این ماه از مردم باز دارد، خدای بزرگ غضب خویش را در روز قیامت از او بر خواهد داشت و هر آن کس که یتیمی را بزرگ دارد خدای جلیل در روز جزاء او را بزرگ خواهد داشت.

و کسی که در ماه مبارک رمضان، نزدیکان خویش را بزرگ شمرد و به دیدار آنان بشتابد، خدای بزرگ در روز جزا  او را به رحمت و مهربانی خویش نایل سازد.

و کسی که نزدیکان و بستگان خویش را در این ماه احترام ننموده و به دیدار آنان نرود، خدای بزرگ در روز قیامت رحمت و مهربانی خویش را از او دریغ سازد.

و هر آن ‌کس که در این ماه، دل خویش را به نماز مستحبی بیاراید، خدای بزرگ آزادی او را از آتش امضا فرماید.

و هر آن کس که در این ماه، واجبی را اداء نماید برای اوست مزد و ثواب آن کس که هفتاد واجب را در غیر این ماه اداء کرده باشد.

و آن کس که درود فرستادن بر من را در این ماه بسیار سازد، خدای بزرگ کفه کردار خوب او را، در روزی که کفه‌های کردار خوب مردمان به انبوه سبک باشد، افزون سازد.

و هر آن کس که آیه‌ای از آیات قرآن را در این ماه تلاوت نماید، برای اوست، مزد کسی که تمام قرآن را در ماه‌های غیر رمضان خوانده است.

ای مردم؛ به درستی که درهای بهشت در این ماه گشوده است. پس بخواهید از پروردگارتان تا آن درها را به روی شما همواره باز نگه دارد و درهای آتش نیز در این ماه بسته است، پس از پروردگاتان بخواهید درهای آن را همواره به روی شما بسته نگه دارد و اهریمنان نیز در این ماه در زنجیرند، پس از خدا بخواهید که خدا آنان را بر شما مسلط نگرداند.

امام امیرالمومنین علیه السلام که خود حکایت‌گر این داستان است فرمود: پس من برخاستم و گفتم ای پیامبر گرامی برترین کردار در این ماه چه چیز است؟

ای مردم؛ هر آن کس از شما روزه‌دار مؤمنی را در این ماه افطاری بخشد، گویا بنده‌ای آزاد ساخته و مزد آن را خواهد ستاند،‌ و قلم بخشش بر گناهانش گذشته‌ا‌ش کشیده خواهد شد.

در این هنگام، مردی از میان جماعت بپا خواست و عرض کرد: ای فرستاده خدا برخی از ما توان اطعام و افطار دیگران را نداریم پس چه کنیم؟ پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از آتش بپرهیزید گرچه با نیمی از خرما مؤمن روزه‌داری را افطار نمایید، از آتش بپرهیزید گرچه با جرعه‌ ای آب، روزه‌داری را افطار نمایید.

حضرتش فرمود: ای ابوالحسن برترین کردار در این ماه، خود نگهداری از گناهان است.

روایت فوق را شیخ حر عاملی از بزرگان مشایخ و علمای  شیعه در وسائل الشیعه، ج 10، ص 314 نقل فرموده است، اما برخی کتب دیگر چون کتاب شریف عیون اخبار الرضا علیه السلام تتمه‌ای بر این روایت افزون داشته‌، که به ذکر آن نیز می‌پردازیم؛ چون پیامبر گرامی فرمود: خود نگهداری از گناهان برترین کردار در این ماه است، پس گریست، به ایشان عرض کردم فرستاده بزرگ خداوند، چه چیز شما را به گریه وا داشته است؟ حضرتش فرمود: ای علی گریه می‌کنم به سبب آن چیزی که از تو حلال می‌پندارند در این ماه (خون مبارکت را می‌ریزند) گویا من توام و تو در محراب برای پروردگارت نماز می‌گذاری و بدبخت‌ترین مردم از ازل تا به ابد، همو که همزاد و برادر پی کننده شتر قوم ثمود است، گرفتار بزرگترین شقاوت شده، پس ضربه شمشیری بر سر مبارکت فرو می‌نشاند، و بدان ضربه، محاسنت از خون سرت خضاب می‌‌گردد.

علی علیه‌السلام می‌فرماید: در این هنگام به حضرتش عرض کردم ای فرستاده گرامی خدا در آن زمان در مسیر راستی قرار دارم؟ و در سلامت دینی بر سر می‌برم؟ پس رسول گرامی فرمود: آری، ای علی در سلامت دینی و راه راست قرار داری.

سپس فرمود: ای علی هر آن کس که تو را بکشد به راستی مرا کشته است، و آن کس که به تو کینه ورزد به من کینه ورزیده است و هر آن کس که تو را دشنام دهد به راستی مرا دشنام داده است. چرا که تو از من مانند خود منی، جان تو از جان من است، سرشت تو از سرشت من است، به درستی که خدای بزرگ و برتر، تو و مرا آفرید و هر دو را برگزید و مرا برای نبوت و پیامبری اختیار کرد و تو را برای پیشوایی مردم، پس هر آن کس که امامت و پیشوایی تو را انکار نماید به تحقیق پیامبری مرا انکار نموده است، ای علی تو جانشین

ماه مبارک رمضان

منی و پدر فرزندانم و همسر دخترم فاطمه(سلام الله علیها) و جانشین منی در میان امتم در زمان زندگیم و پس از مرگم، فرمان تو فرمان من است و نهی تو نهی من است، سوگند به آن کسی که برانگیخت مرا به پیامبری و قرار داد مرا بهترین مردمان، تو حجت و نشانه خدا بر آفریدگان هستی و امانت‌دار راز خدای بزرگ و جانشین خدا در میان بندگان او هستی .

سخنان حضرتش در میان جماعت پراکنده گردید و جماعت مدتی شنیدند و اما آویزه گوش قرار ندادند!! و شهید رمضان که فرستاده خدا به آنان سفارش کرده بود که چون جان من است و در دره ابطح او را بر روی دستان بلند کرده و گفته بود که او چون هارون(علیه السلام) است برای موسی(علیه السلام) و هر آن کس که من مولای اویم علی مولای اوست، در کنار پیکر مطهر پیامبر گرامی تنها نهادند و رفتند و در سایبان پسران ساعده گرد هم آمدند و به خیال واهی بر آن شدند تا جاهلیت آشکار را دوباره زنده کنند.

ریسمان بر گردنش نهادند، شمشیر به رویش کشیدند و سرانجام مولود کعبه را در محراب عبادت فائز درگاه یار نمودند و انسانیت را، کرامت را و عزت و شرافت انسانی را در نهاد فاسد خویش برای همیشه ریشه کن کردند. اما علی هنوز هم در تارک انسانیت چون خورشید می‌درخشد.


نوشته شده در شنبه 88/5/31ساعت 9:40 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

معنای واژه رمضان

ماه رمضان

واژه «رمضان» از ریشه «رَمَضَ» است، به معناى بارانى که اوّل پاییز مى‏بارد و هوا را از خاک و غبارهاى تابستان پاک مى‏کند و یا به معناى داغىِ سنگ از شدّت گرماى آفتاب . (1)  

امّا درباره این که چرا این نام بر یکى از ماه‏هاى سال، گذاشته شده است، زمخشرى (م 528 ق) گوید:   

اگر پرسى: «چرا ماه رمضان را به این نام نامیده‏اند؟»، گویم: روزه در ماه رمضان، عبادتى دیرین است، و گویا عرب‏ها این نام را به خاطر داغ شدنشان از حرارت گرسنگى و چشیدن سختى آن، نهاده‏اند، همچنان که به آن «ناتق (رنج‏آور)» هم گفته‏اند؛ چون سختى روزه، آنان را به رنج و زحمت مى‏افکند .   

و گفته‏اند: چون نام ماه‏ها را از زبان قدیم نقل کرده‏اند، آنها را با زمان‏هایى که در آنها قرار داشتند، نامیده‏اند و این ماه، در روزهاى گرم و داغ بوده است .(2)    

شمارى از روایات، این نامگذارى را به سبب نقشى دانسته‏اند که ماه رمضان در پاکسازى آئینه جان از آلودگى‏هاى گناهان و پاکسازى روان از زنگار خطاها دارد. از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله  روایت است: إنّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَ نَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ؛‌ این ماه را رمضان نامیده‏اند: چون گناهان را مى‏زداید.

این وجه در نامگذارى، از یک سو با ریشه لغوىِ «رمضان» و از سوى دیگر با برکات، ره‌آوردها و آثار آن، هماهنگ و متناسب است .    

شمارى از روایات، این نامگذارى را به سبب نقشى دانسته‏اند که ماه رمضان در پاکسازى آئینه جان از آلودگى‏هاى گناهان و پاکسازى روان از زنگار خطاها دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1- ر . ک: تفسیر الفخر الرازی : 5 / 89 - والعین : 327 . یادآورى این نکته لازم است که فخر رازى، این دو معنا را در اشتقاق «رمضان»، از خلیل بن احمد فراهیدى نقل کرده است؛ لیکن پوشیده نماند که معناى نخست، در بیشتر فرهنگ‏هاى لغت نیامده است. از سوى دیگر، در تهذیب اللغة ازهرى آمده است: «ابر و بارانِ رمضى یعنى ابر و بارانِ آخر تابستان و اوّل پاییز که چون گرما و حرارت خورشید را به خود مى‏گیرند، رمضى نامیده شده‏اند.» (تهذیب اللغة : 2 / 1469)  

2- الکشّاف،1/113، معجم مقاییس اللغة: 2/440، المصباح المنیر: 231، النهایة: 2 / 264، أساس البلاغة: 252، مفردات ألفاظ القرآن: 366، مجمع البحرین: 2 / 732 . 

 

منبع:

کتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 14.   


نوشته شده در شنبه 88/5/31ساعت 9:22 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

دعای امام علی(علیه السلام) هنگام رؤیت هلال رمضان

رمضان

امیر المؤمنین (علیه السلام) می‏فرماید: آنگاه که دیدی هلال (ماه رمضان) را خشم نگیر و عصبانی نشو، و بگو:

اللهم انی اسالک خیر هذا الشهر، و فتحه و نوره، و نصره،و برکته، و طهوره، و رزقه، و اسئلک خیر ما فیه و خیر ما بعده، و اعوذ بک من شر ما فیه و ما بعده، اللهم ادخله علینا بالامن و الایمان، و السلامة و الاسلام، و البرکة و التقوی، و التوفیق لما تحب و ترضی‏

بار پروردگارا خیر و خوبی در این ماه را از تو می‏خواهم و همچنین فتح و پیروزی (بر شیطان) و نورانیت، و یاری (بر روزه‏داری) و برکت و طهارت، و روزی این ماه را از تو می‏طلبم، و از تو خیر آنچه در این ماه هست و بعد از ماه مسئلت می‏نمایم، و به تو پناه می‏آورم از شر و بدی آنچه در این ماه می‏باشد، و آنچه بعد از آن است، بار پروردگارا این ماه را با امن و امان و ایمان به تو و سلامت نفس و نعمت اسلام، و برکت و تقوی و توفیق یافتن به آنچه تو دوست می‏داری و راضی می‏گردی بر ما وارد گردان (که همه اوصاف شایسته را در این ماه داشته باشیم.


نوشته شده در پنج شنبه 88/5/29ساعت 9:52 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

رویت هلال از منظر فقهی
رویت هلال از منظر فقهی

با وجود امکانات و ابزار جدید چرا باز هم در رویت هلال مشکل وجود دارد؟ این سوالی است که مکرر از سوی مردم پرسیده می‌شود.

اما چه عواملی در رویت هلال تاثیر دارند؟

ماه قمری یک بار گردش کره ماه به دور زمین و سال قمری، 12 بار گردش به دور زمین است.

بر اساس روایت صوموا لرویته و افطروا لرویته (... با رویت هلال روزه بگیرید و با رویت هلال افطار (فطر) کنید ...) که از معصومین (ع) رسیده است غالب فقهای عظام معیار شروع ماه‌های قمری را بر رویت هلال یا هلال قابل رویت یا رویت‌پذیر بودن آن قرار داده‌اند.

البته دلایل و مباحث تخصصی در حوزه علم فقه و اصول، برای بیان علت و دلیل معیار‌های آغاز ماه قمری از حوصله این مقاله و مخاطبان آن خارج است. در اینجا صرفا به نتایج این مباحث و معیار‌ها اشاره خواهد شد. امکان رویت هلال در غروب روز بیست و نهم ماه قمری ملاک است والا اگر در این روز هلال رویت نشود یا قابل رویت نباشد؛ روز سی‌ام، روز آخر ماه است. چه در غروب آن هلال رویت شود یا نه. به هرحال هر ماه قمری، یا 29 روز است یا 30 روز نه بیشتر و نه کمتر. البته ملاک قوانین و احکام شرعی مناطقی از کره زمین است که شب و روز در تمام سال به صورت طبیعی وجود داشته باشد. در مناطق قطبی که شب و روز با دیگر مناطق زمین متفاوت وظیفه مکلفین عمل به نزدیک‌ترین افق طبیعی است.

مهمترین عامل تعیین‌کننده در رویت هلال و آغاز ماه‌های قمری، افق است. هر نقطه‌ای روی کره زمین افق مخصوص به خودش را دارد. که تسامحا می‌شود برای هر شهری افق مخصوص در نظر گرفت. البته برای تعیین افق آن شهر هم الزاما یک نقطه از آن شهر را انتخاب می‌کنند.

براین اساس معیار متخصصین دینی و فقهای عظام در رویت هلال براساس افق مشخص می‌شود.

برخی از مراجع و فقها رویت هلال را در هر افق مخصوص همان افق و مناطق مشترک با آن، قابل اثبات می‌دانند و یعنی اگر هلال در منطقه‌ای رویت شد فقط برای همان منطقه و مناطق نزدیک به آن قابل قبول است. برخی دیگر از مراجع هلال را در هر نقطه‌ای از کره زمین که رویت شود قابل اثبات برای تمام نقاط کره زمین می‌دانند. برخی از مراجع که معیار اخیر را پذیرفته‌اند مشترک بودن در جزیی از شب با منطقه رویت را نیز شرط نموده‌اند.

در این خصوص راه‌های اثبات رویت هلال فقط دیدن آن نیست؛ اگر خبر دیدن شدن هلال در غروب روز بیست و نهم به طور فراگیر منتشر شود به طوری که در اصطلاع شیاع حاصل شود؛ برای کسانی هم که هلال را ندیده‌اند قابل پذیرش است. همچنین اگر فقط دو نفر مرد عادل شهادت دهند که هلال را دیده‌اند برای کسی که هلال را ندیده است قابل پذیرش است.

برخی از مجتهدین، حکم حاکم (مجتهد جامع‌الشرایط) را نیز برای پدیرش دیده شدن هلال کافی می‌دانند، هرچند که حاکم شخصا ندیده باشد و از راه‌های دیگر برایش یقین به رویت هلال حاصل شده باشد.

نظر منجمین و به تبع آن برخی نرم افزارهای پیشرفته نجومی‌ هم که از لحاظ صحت و دقت تجربه شده باشد و اصطلاحا اطمینان به رویت یا عدم رویت هلال ایجاد کند از نظر برخی مراجع برای اثبات رویت یا عدم رویت هلال کافی است.

 البته عده‌ای از مراجع به دلیل برخی اشتباهات تقویمی ‌که در گذشته از سوی تقویم‌نویسان رخ داده است؛ به طور مطلق این مورد را قبول ندارند.

آنچه بر گستردگی معیار‌ها و ملاک‌های در رویت هلال اضافه می‌کند تقسیم‌بندی تمامی‌ موارد بالا به رویت با چشم مسلح و غیر مسلح است. در تمامی‌گروه‌های فوق، فقهایی هستند که دیدن هلال با چشم مسلح را برای اثبات اول ماه کافی می‌دانند چه این رویت با تلسکوپ باشد یا با دوربین و برخی نیز هستند که مطلقا رویت با ابزار را قبول ندارند. با توجه به تمامی‌آنچه گفته شد و گفته نشد تقریبا به ازای تمامی‌مراجع عظام حفظهم الله تعالی، ملاک و معیار در رویت هلال وجود دارد.

این گستردگی آرا در دیگر موضوعات فقهی هم وجود دارد و شاید در موردی مثل حج بسیار گسترده‌تر از رویت هلال باشد اما در مورد هلال چون یک موضوع عمومی‌و فراگیر است به نظر موضوع مهم‌تر جلوه می‌نماید. باید توجه داشت به غیر از مورد پذیرش رویت در یک نقطه برای کل کره زمین، آنچه در صورت پذیرش هریک از معیار‌های بالا ایجاد می‌شود؛ موجب آغاز هرماه قمری در دو روز مختلف برای نقاط مختلف کره زمین است. نکته دیگری که جا دارد در این جا به آن اشاره کرد تشکیل گروه‌های رصدی آموزش دیده توسط دفاتر برخی مراجع بزرگوار است.

این موضوع به خصوص در سال‌های اخیر موجب شده تا موضوع رویت هلال با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد.

به هرحال موضوع رویت هلال تقریبا از صدر اسلام یکی از چالش‌های مسلمین خصوصا در آغاز رمضان و شوال است و آنچه که از شواهد پیداست همچون دیگر ابواب فقهی، نمی‌توان انتظار داشت به یک نظر مورد اتفاق فقهی تبدیل شود

مگر اینکه برخی از متخصصین و فقها و مجتهدین از نظرات خود دست بردارند که این نیز از لحاظ شرعی و حتی عرفی قابل قبول نیست.


نوشته شده در پنج شنبه 88/5/29ساعت 9:51 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

کلید اسم اعظم خدا در قرآن
کلید

مرحوم شیخ على اکبر عماد مى نویسد:

اسم اعظم خداوند تبارک و تعالى، آنهائى است که در اولش، لفظ جلاله (الله ) و در آخرش لفظ (هو) باشد و همچنین، بدون نقطه باشد و در قرآن شریف، در پنج مورد چنین آمده است .

پس بنابراین، اسم اعظم (الله لااله الاّ هو) مى باشد. از شیخ مغربى نقل شده که هر کس این پنج آیه را، وردِ خود کند و هر روز یازده مرتبه، به هر نیت و در هر مشکلى - که برایش پیش آید- بخواند، بزودى نیت او برآورده خواهد شد. انشاءالله.

آن پنج مورد در قرآن چنین است :

1 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لاتَاءْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لانوْمٌ لَهُ ما فى السَّمواتِ وَ ما فى الاَْرْضِ مَنْ ذَاالَّذى یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحیطُونَ بِشَئىٍ مِنْ عِلْمِهِ اِلاّ بِماشاءَ وَسِعَ کُرْسیُّهُ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ وَ لایَؤُدُهُ حِفْظِهُما وَ هُوَ الْعَلِىُّ الْعَظیمِ. (بقره / 255)

2 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ اَنْزَلَ التَّوریةَ وَالاِْنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ وَ اَنْزَلَ الْفُرْقانَ. (آل عمران، 2، 3، 4)

3 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلى یَوْمِ الْقیامَةِ لارَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً. (نساء / 87)

4 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَهُ الاَْسْماءُ الْحُسنى .(طه / 8)

5 - اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (تغابن / 13)

شیخ مفید فرموده است : اسم اعظم در سوره فاتحه است و بر اساس ‍ فرمایشِ امام صادق علیه السّلام اگر این سوره را 70 بار، بر مرده بخوانند و روح بر بدن میت برگردد، شگفت آور نیست .*

__________________

- تفسیر صافى، ج 1 / 88

منبع: جلوه هائى از نور قرآن در قصه ها و مناظره ها و نکته ها، عبدالکریم پاک نیا


نوشته شده در شنبه 88/5/24ساعت 8:59 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

آیا امام زمان با خشونت حکومت خواهد کرد؟

امام مهدی ( عج )

 

«با برخى از دوستان که صحبت مى‏کنم تصور خوبى از ظهور امام مهدى(ع) ندارند و مى‏گویند که ظهور ایشان همراه با قتل و خشونت و خونریزیهاى فراوان است، آیا واقعا همینطور است؟»

شاید این سوال شما هم باشد! پس خوب است که این چند بند را بخوانید:

 

1. امام مهدى(ع) شبیه‏ترین مردم به رسول خدا(ص)

در روایات متعددى براین موضوع تأکید شده است که امام مهدى(ع) شبیه‏ترین مردم به رسول خدا(ص) چه از نظر چهره و شمایل ظاهرى و چه از نظر خلق و خو و رفتار است. از جمله در روایتى که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده مى‏خوانیم:

نهمین نفر از ایشان (فرزندان امام حسین(ع)) قائم (برپا دارنده) اهل بیت من و مهدى است. او شبیه‏ترین مردم به من در شمائل، گفتار و رفتار است1...

در روایت دیگرى وقتى راوى از امام محمدباقر(ع) مى‏پرسد: «وقتى قائم به‏پا خیزد چگونه با مردم رفتار مى‏کند؟» آن حضرت پاسخ مى‏دهند:

آن‏گونه که رسول خدا ـ که درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ رفتار مى‏کردند تا زمانى اسلام آشکار و فراگیر شود2.

دوباره راوى مى‏پرسد: «سیره رسول خدا(ص) چگونه بود؟» و امام پاسخ مى‏دهند:

آنچه مربوط به جاهلیت بود نابود ساخت و با عدالت به مردم روى نمود... .

و امام حسن عسکرى(ع) نیز فرزند خود را شبیه‏ترین مردم به رسول خدا معرفى مى‏کنند:

خدا را سپاس مى‏گویم که مرا از دنیا نبرد تا این‏که جانشینم را به من نشان داد. او شبیه‏ترین مردم به رسول خدا ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ است...3 .

همه ما مى‏دانیم که رسول خدا(ص) چنان مهربان و رئوف بودند که حتى حاضر نشدند دشمنان خود را نفرین کنند. این ویژگى رسول خدا(ص) در قرآن کریم نیز مورد ستایش قرار گرفته و خداوند مى‏فرماید: به سبب رحمت خداست که تو با آنها اینچنین خوشخوى و مهربان هستى، اگر تندخو و سخت‏دل مى‏بودى از گرد تو پراکنده مى‏شدند.4

و در جاى دیگر نیز مى‏فرماید: هر آینه پیامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مى‏دهد بر او گران مى‏آید. سخت به شما دل‏بسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.5

بنابراین، نسبت دادن خشونت و سنگدلى به فردى که شبیه‏ترین مردم به پیامبر خاتم، حضرت رحمة‏للعالمین(ص) است، هرگز شایسته نیست.

هر آینه پیامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مى‏دهد بر او گران مى‏آید. سخت به شما دل‏بسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.

2. قاطعیت لازمه گسترش عدالت

چنانکه مى‏دانیم امام مهدى(ع) با هدف گسترش ایمان، عدالت و معنویت و از بین بردن همه مظاهر کفر، ستم و فساد، قیام جهانى خود را آغاز مى‏کنند و طبیعى است نهضتى که با این اهداف آغاز شود با مقاومت و مانع‏تراشى سران کفر و ستم و مروجان فرهنگ فساد و تباهى روبرو مى‏شود. بنابراین امام مهدى(ع) براى پیشبرد اهداف خود چاره‏اى جز جنگیدن و درگیر شدن با سران جبهه کفر و استکبار و برخورد قاطع با کسانى که مانع قیام عدالت‏گستر ایشان هستند ندارند.

 امام مهدی ( عج )

اما آن حضرت در نبردهاى خود هرگز خون بى‏گناهى را بر زمین نمى‏ریزد و در آغاز حرکت خود نیز از یارانش بیعت مى‏گیرد که: مسلمانى را دشنام ندهند؛ خون کسى را به ناحق نریزند؛ به آبروى کسى لطمه نزنند؛ به خانه کسى لطمه نزنند؛ به خانه کسى هجوم نبرند؛ کسى را به ناحق نزنند و...6 .

به دلیل همین رفتار مناسب با عموم مردم است که در روایات مى‏خوانیم پس از ظهور همه ساکنان زمین از امام مهدى(ع) خشنودند و به او عشق مى‏ورزند:

شما را به مهدى، مردى از قریش بشارت مى‏دهم که ساکنان آسمان و زمین از خلافت و فرمانروایى او خشنودند.7

3. روایتهاى ساختگى و نسبتهاى ناروا

متأسفانه در طول تاریخ اسلام، افراد مختلفى با اغراض و انگیزه‏هاى متفاوت به وارد کردن روایات ساختگى در مجموعه روایات نقل شده از پیامبر اکرم(ص) یا دستکارى در روایات ایشان پرداخته‏اند و روایات باب مهدویت نیز از این موضوع دور نمانده است. با بررسى روایات متعددى که به نوعى تصویرى خشن از حرکت عدالت‏گستر امام مهدى(ع) ارائه مى‏دهند روشن مى‏شود که راوى تعداد زیادى از آنها فردى است که علماى رجال او را بدنام و دروغگو خوانده‏اند که در نتیجه این روایات از اعتبار ساقط شده و نمى‏توان به آنها استناد کرد.

بنابراین، در بررسى روایات مربوط به حوادث پس از ظهور باید بسیار مراقب بود و هر روایتى را به راحتى نپذیرفت.

با توجه به نکات یاد شده متوجه مى‏شویم که هرگز نمى‏توان ظهور امام مهدى(ع) را که از ابتداى آفرینش تا کنون همه عدالت‏خواهان جهان در آرزویش بوده‏اند، حرکتى خشونت‏بار، همچون جنگهایى که در سراسر تاریخ در کره خاک در جریان بوده، تلقى کرد. بلکه این حرکت به دلیل آن‏که با هدف از بین بردن همه مظاهر ظلم و ستم و گسترش عدالت در سراسر جهان آغاز شده در همه مراحل خود از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور و کاملاً منطبق بر موازین عدالت است.

 

1 .بحارالانوار: ج52، ص379.

2 .همان، ج52، ص381، ح192.

3 .همان، ج51، ص161، ح9.

4 .سوره ال‏عمران(3)، آیه 159.

5 .سوره توبه(9)، آیه 128.

6 .لطف‏اللّه‏ صافى گلپایگانى، منتخب‏الاثر، ص469.

7 .شیخ حرّ عاملى، اثبات الهداة: ج2، ص524.


نوشته شده در شنبه 88/5/24ساعت 8:58 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

حجاب در ادیان الهی

حجاب

قسمت اول : زرتشتیان با حجاب

 

اشاره

از بررسی و مقایسه حد و کیفیت حجاب در ادیان چهارگانه استنباط می‏گردد که حجاب در ادیان دیگر، نسبت به اسلام از شدّت بیشتری برخوردار بوده است. این مقاله به بررسی تطبیقی حجاب در ادیان مختلف می پردازد.

 

فطری بودن پوشش:

حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است.

داستان حضرت آدم و حوّا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می‏کند. در تورات (کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدّس است)، می‏خوانیم: «و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش‏نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه‏اش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. *آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان‏اند؛ پس برگهای انجیر به‏هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند... . » بعد ادامه می‏دهد: «و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زیرا که او مادر جمیع زندگان است * و خداوندْ خدا رختها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید».1

بر طبق این متن، آدم و حوّا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان‏اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعداً خداوند لباسی از پوست بدیشان ارزانی داشت.

در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنین آمده است: فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءتَهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّةِ؛2 آن‏گاه که آدم و حوّا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید). و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند.

طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوّا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بوده‏اند؛ امّا با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغوای شیطان) لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند. به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی (خواه طبق نقل تورات قبل از آن دارای لباس نبوده و یا طبق قرآن کریم دارای لباس بوده‏اند) بلافاصله خود را با برگ‏های درختان بهشتی پوشاندند. این احساس شرم از برهنگی، حتی بدون حضور ناظر بیگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسیله برگ‏ها (ولو به طور موقت)، از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانی از جانب خداوند یا فرشته وحی و یا تذکّر هر یک به دیگری صورت گرفته است، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است و ثابت می‏کند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدن‏ها ایجاد نشده است؛ بلکه انسانهای نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسانها، به طور فطری بدان گرایش داشته‏اند.

حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است.

 و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت‏ها و آیین‏های جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هرچند حجاب در طور تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچ‏گاه به‏طور کامل از بین نرفته است. اگر به لباس ملّی کشورهای جهان بنگریم، به خوبی حجاب و پوشش

حجاب

 زن را در آن می‏بینیم. دقّت در لباس ملی کشورها ما را از ورق زدن کتب تاریخی برای یافتن ملل و اقوامی که زنان آنها دارای حجاب بوده‏اند، بی‏نیاز می‏سازد و به خوبی اثبات می‏کند که حجاب در میان اکثر ملت‏های جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب یا ملّت خاصی نداشته است. تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده‏اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده‏اند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است؛ پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است. کتاب‏های مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان الهی، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدّعاست.

 

حجاب در شریعت زرتشت

«اَشو زرتشت» با توصیه‏ها و اندرزهای خود، کوشیده است تا پایه‏های حجابی را که زنان ایرانی به عنوان یک فرهنگ ملّی در ظاهر عرف خود رعایت می‏کنند، در عمق روح آنان متحکّم نماید و از این راه، ضمانت اجرای قانون حجاب را در آینده نیز تأمین نماید و بدین سان، جامعه خویش را در مقابل امکان انحراف‏های اخلاقی پنهان، بیمه کند. قسمتی از پند و اندرزهایی که «اَشو زرتشت» به پیروان خود توصیه نموده را نقل می‏کنیم، تا این اقدام مهم «اشو زرتشت» بهتر نمایان گردد و حرکت او در جهت تعالی و آموزش ریشه‏های «حفظ حجاب» و بیان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهری با عفّت باطن، روشن‏تر شود.

او می‏فرماید: * ای نوعروسان و دامادان! روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک مَنشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی، بر دیگری پیشدستی جوید تا آن زندگانی مقدس زناشویی، با خوشی و خرّمی همراه باشد.

* ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ‏گاه گرد دروغ و خوشی‏های زودگذری که تباه کننده زندگی‏اند، نگردید؛ زیرا لذّتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده‏ای است که با شیرینی درآمیخته و همانند خودش دوزخی است.

ای نوعروسان و دامادان! روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک مَنشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی، بر دیگری پیشدستی جوید تا آن زندگانی مقدس زناشویی، با خوشی و خرّمی همراه باشد.

با این‏گونه کارها زندگانی گیتی خود را تباه مسازید. * پاداش رهروان نیکی، به کسی می‏رسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره گردد. کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس، چیز دیگری نخواهد بود. * فریب‏خوردگانی که دست به کردار زشت می‏زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است؛ ولی زنان و مردانی که به اندرز و راهنمایی من گوش فرا می‏دهند، آرامش و خوشی زندگی بهره‏شان خواهد بود و سختی و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نیک‏نامی جاودانی خواهند رسید.3

و در کتاب «وَنْدی داد» این جمله به طور مکرّر آمده است: «کلام ایزدی است که کردار زشت را نابود می‏کند: از تو - ای مرد! - خواهش می‏کنم پیدایش و فزونی را پاک و پاکیزه ساز! از تو - ای زن! - خواهش می‏کنم تن و نیرو را پاک و پاکیزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشی و شیر تو فراوان شود!».4

در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیتهای میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین می‏خوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده می‏کنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد؛ چنان‏که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است». دین زرتشت، بر سه اصل اساسیِ، «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» استوار گشته است. موبدان در تفسیر اندیشه و کردار نیک می‏گویند: «یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دیگر دوری جوید». در اندرز «آذرباد مار اسپند» موبد موبدان آمده است: «مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مکن».5

 


نوشته شده در شنبه 88/5/24ساعت 8:56 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

:قالبساز: :بهاربیست:








تصاویر مذهبی;

Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
کد جستجوگر گوگل

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس