اسفند 1388 - *به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*

وقتى نوای ملکوتی اذان از گلدسته های سر به فلک کشیده، در کوچه های شهر می‌پیچد، گویی که بوی بهشت مشامم را می‌نوازد، و مرا آماده می‌سازد برای زیباترین لحظ? حضور، لحظه ای که در آن جریان دارد عشق، جریان دارد طیف، جریان دارد نور و من می‌روم تا در این دنیای پر زرق و برق به دور از دلبستگی های خاکی لحظه ای دل به آسمان، به آفتاب، به نور و روشنی بسپارم. می‌روم تا در حریم ملکوتی یار، چند رکعت نماز عشق بگذارم. می‌روم تا از دریای نیایش کاسهای شبنم عشق بنوشم.

نیتی زلال می‌کنم و می‌گویم: خدایا! به من حضور قلب عطا فرما تا در حصار خاکی دنیا زنجیر خودپرستی و گمراهی دست و پای ایمانم را نبندد و آنقدر بر دل تاریک من نور معرفت بتابان تا هرگاه نوای دلنشین اذان را شنیدم، نه از روی عادت، بلکه از روی عشق و دلدادگی رو به درگاهت آورم و با تو عاشقانه به گفتگو بنشینم:

 

«خوشا آنان که الله یار شان بی                   که حمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنان که دائم در نمـازند                      بهـشت جـاودان بـازارشـان بـی»1

 

آنگاه با دلی سرشار از حضور برمیخیزم. آب بر چهر? روح عطشانم می‌ریزم. رو به قبل? نیاز می‌نشینم تا گلی از گلستان توحید بچینم. شور اشتیاق در دلم موج می‌زند.با دلی سرشار از یقین، قامت عشق می‌بندم «قد قامت الصلوة، قد قامت الصلوة» همه وجودم از عشق متبلور می‌شود. «الله اکبر، الله اکبر» جلال و جبروتش چنان هیاهویی بر دلم می‌اندازد که بی خود از خویش می‌شوم. آیه های نورانی نماز چون شبنمی بر گلبرگ لبم می‌تراود.

یاد خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

«به نام خداوند بخشاینده و مهربان»

خداوند زمین و آسمان

«خداوند بخشنده دستگیر کریم خطا بخش و پوزش پذیر»2

الحمد لله رب العالمین

«ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است».

خدایی اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم خدایی که عالم را در هفت روز آفرید.

و از روح خود در ضمیر انسان دمید.

ستایش خدایی را که بر صفحه خاک نفش جنگل و دریا، کوه و صحرا را کشید.

خدایی که همه هستی از اوست؛ «ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده»3

الرحمن الرحیم

«خداوند بخشاینده و مهربان»

خداوندی که همه عالمیان، اغنیا و ضعیفان، از دریای لطف بیکرانش می‌نوشند و سیراب می‌شوند.

مالک یوم الدین

«پروردگاری که پادشاه روز جزاست».

روز سرنوشت، روز رستاخیز و روز الست.

روزی که انسان نامه به دست، رو به درگاه ربوبیت دوست می‌ایستد تا آنچه را که در مزرعه اعمال خویش کاشته است برداشت کند. خواه خوشه های طلایی ثواب، خواه خارهای گناه؛

«من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

                                                        هرکسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت»4

پروردگار من، پرستش توست که ما را از باتلاق منیت رها می‌سازد.

خدایا! تنها در زیر آسمان یکتا پرستی توست که می‌توانیم با بال و پری به وسعت پرواز تا سمت عزت و آزادگی اوج بگیریم.

الهی! تنها تو را می‌پرستیم که تلاوت نامت آرامش قلب هاست،الا بذکر الله تطمئن القلوب.سوره رعد،آیه 28

اهدنا الصراط المستقیم

ای رب جهانیان!«ما را به راه راست هدایت فرما!»

مگذار که در کویر جهالت سرگردان شویم.

بگذار تا در کوچه باغ وصالت، چون نسیمی در می‌ان عطرگلهای توحید رها شویم.

ای مهربانترین مهربانان! از تو می‌خواهیم در کوچههای غفلت، چراغ «صراط المستقیم» را روشنی بخش راهمان سازی تا به مقصد رستگاری رهسپار شویم.

الهی!

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود    از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت5

صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین

ای امید ناامیدان! از تو می‌خواهیم راه کسانی را به ما نشان دهی«که به آنان نعمت عطا کردی، همانان که نه درخور خشماند و نه گمراهان».

ای کریم و دستگیر، دست ما را بگیر و ما را از شب ظلمانی«اماره»به صبح روشن «مطمئنه» هدایت فرما!

ای خطاپوش! اگرچه در کوچه های خاکی دنیا راه بهشت را گم کردهایم.

اگرچه خطا کاریم و رو سیاه با کوله باری از گناه به سوی تو آمده ایم، اما:

«دارم امید عاطفتی از جناب دوست

کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست»6

ـــــــــــــــــــــــــــــ

1. دوبیتى هاى باباطاهرعریان؛تهران،گنجینه،1381،ج 5،ص 30

2. بوستان سعدی؛ تصحیح محمدعلى فروغى،تهران،علمى،1378،ج 5،ص 3.

3. مخزن الاسرار نظامى؛تصحیح حسن وحیدى دستگردى،به کوشش دکتر سعید حمیدیان، تهران، قطره،1384،ج 8،ص 7.

4. دیوان غزلیات حافظ؛ به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر،تهران،صفى علیشاه،1377،ج 26،ص 112.

5. دیوان غزلیات حافظ، ص 130

6. همان،ص 83


نوشته شده در سه شنبه 88/12/18ساعت 10:45 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

امام زمان

به مناسبت روز جهانی زن

بر اساس برخى از روایات، تعداد زنان در هنگام ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر چهارقسم، گروه بندی شده است:

گروه اول: حضور پنجاه زن در بین یاران امام

اولین گروه از زنانى که به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف مى ‏شتابند آن هایند که در آن ایّام مى ‏زیسته ‏اند و همانند دیگر یاران امام علیه السلام به هنگام ظهور در حرم امن الهى به ‏خدمت ایشان مى ‏رسند.

در این‏ باره دو روایت وجود دارد:

روایت اول- امّ سلمه ضمن حدیثى درباره علایم ظهور، از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم روایت کرده است که فرمود:

یعوذ عائذ من الحرم فیجتمع الناس إلیه کالطّیر الواردة المتفرقة حتّى یجتمع إلیه ثلاث مأة و أربعة عشر رجلاً فیه نسوة فیظهر على کلّ جبّار و ابن جبّار

 در آن هنگام پناهنده ‏اى به حرم امن الهى پناه مى ‏آورد و مردم همانند کبوترانى که از چهار سمت به یک سو هجوم مى ‏برند به‏ سوى او جمع مى ‏شوند تا اینکه در نزد آن حضرت، سیصد و چهارده‏ نفر گرد مى ‏آیند که برخى از آنان زن مى ‏باشند که بر هر جبّار و جبّار زاده اى پیروز مى ‏شود.

روایت دوم- جابربن یزید جعفى، ضمن حدیث مفصلى از امام باقر علیه السلام در بیان برخى نشانه ‏هاى ظهور نقل کرده که:

و یجیى‏ء واللَّه ثلاث مأة و بضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امراة یجتمعون بمکة على غیر میعاد قزعاً کقزع الخریف یتبع بعضهم و هى ‏الآیة الّتى قال اللَّه: أینما تکونوا یأت بکم اللَّه جمیعاً إنّ اللَّه على کلّ شى‏ء قدیر

به‏ خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر مى ‏آیند که پنجاه نفر از این عدّه زن هستند که بدون هیچ قرار قبلى در مکّه کنار یکدیگر جمع خواهند شد.

 این است معناى آیه شریفه: هرجا باشید خداوند همه شما را حاضر مى ‏کند. زیرا او بر هر کارى توانا است

 

گروه دوم: زنان آسمانى

دسته دوم، چهارصد بانوى برگزیده هستند که خداوند براى حکومت جهانى حضرت ولى ‏عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور اولین گروه از زنانى که به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مى ‏شتابند، آن هایند که در آن ایّام مى ‏زیسته ‏اند و همانند دیگر یاران امام علیه السلام به هنگام ظهور در حرم امن الهى به ‏خدمت امام علیه السلام مى ‏رسند. آن حضرت به همراه حضرت عیسى علیه السلام به زمین مى ‏آیند.

ابو هریره از پیامبراکرم صل الله علیه و آله و سلم روایت کرده که:

ینزل عیسى بن مریم على ثمان ماة رجل و أربع مائة امرأة خیار من على الأرض و أصلح من مضى

عیسى ‏بن مریم علیه السلام به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ‏ترین افراد روى زمین فرود خواهد آمد.

به ‏فرموده امام صادق علیه السلام: هر که چهل صبح، دعاى عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود.

گروه سوم: رجعت زنان

سومین گروه از یاوران حضرت بقیّة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف زنانى هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود.

این گروه دو دسته‏ اند: برخى با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخى دیگر فقط از آمدنشان سخن به ‏میان آمده است.

در منابع معتبر اسلامى نام سیزده زن یاد مى ‏شود که به هنگام ظهور قائم آل محمّد عجل الله تعالی فرجه الشریف زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف به مداواى مجروحان جنگى و سرپرستى بیماران خواهند پرداخت.

طبرى در "دلائل الامامة" از مفضل ‏بن عمر نقل کرده که امام صادق علیه السلام فرمود:

"همراه قائم آل محمّدعجل الله تعالی فرجه شریف سیزده زن خواهند بود. گفتم: آنها را براى چه کارى مى‏ خواهد؟ فرمود: به مداواى مجروحان پرداخته، سرپرستى بیماران را به ‏عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید. فرمود: قنواء دختر رشید هجرى، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه، زبیده‏ ام خالد احمسیّه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه. این گروه سیزده نفرى رجعت خواهند کرد و خداوند براى قدردانى از ایشان، به برکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف آنها را زنده خواهد کرد"

امام زمان علیه السلام

یک توضیح:

در این روایت امام صادق علیه السلام از آن سیزده زن فقط نام نُه نفر را یاد مى ‏کند. در کتاب "خصایص فاطمیّه" به ‏نام "نسبیه" و در کتاب "منتخب ‏البصائر" به‏ "وتیره" و "أحبشیه" اشاره شده است.

 

گروه چهارم : بانوان منتظر

چهارمین گروه یاوران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، بانوان پرهیزکارى هستند که پیش از ظهور حضرت بقیّة الله علیه السلام رحلت کرده ‏اند. در وقت ظهور، به ایشان گفته مى ‏شود: "امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلى مى ‏توانى حضور داشته باشى".

 آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.

رجعت زنان مربوط به گروه خاصّى نیست و هر بانویى خود را با خواسته ‏ها و شرایط زندگى در حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندى بهره ‏مند گشته، براى یارى امام عجل الله تعالی فرجه الشریف زنده شود.

یکى از آن شرایط، خواندن "دعای عهد" است که در فرد، نوعى آمادگى براى پذیرش حکومت آخرین ذخیره الهى ایجاد مى ‏کند.

به ‏فرموده امام صادق علیه السلام: هر که چهل صبح، دعاى عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد.

 

اقتباس از سایت موعود


نوشته شده در دوشنبه 88/12/17ساعت 2:50 عصر توسط احمد نظرات ( ) | |

امام ابلیس پیامبر

هنگام تولد پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) ابلیس در میان فرزندان خود فریاد کشید که همه نزد آن آمدند و پرسیدند چرا بى تاب و نگران شده‌اى؟

ابلیس در پاسخ گفت: واى بر شما امشب چهره آسمان و زمین دگرگون شده، و موضوع عظیمى براى من رخ داده که از زمان عروج عیسى به آسمان تاکنون برایم رخ نداده است، بروید به جستجو بپردازید چه اتفاقى افتاده است؟!

همه آنها در سراسر زمین متفرق شدند و به جستجو پرداختند و سپس نزد ابلیس آمدند و گفتند: چیز تازه‌اى رخ نداده است.

ابلیس گفت: من خودم به جستجو مى‌پردازم و جریان را کشف مى‌کنم، پس به روى زمین آمد و همه جا را گشت و تا این که به سرزمین مکه رسید؛ دید سراسر حرم مکه پر از فرشتگان است خواست وارد حرم گردد فرشتگان بر او فریاد زدند. از نهیب فرشتگان به عقب بازگشت، سپس به صورت گنجشگى شد و از جانب کوه حراء(که در یک فرسخى مکه بود) داخل حرم شد، ناگهان جبرئیل بر او فریاد زد: برگرد خدایت تو را لعنت کند!

ابلیس گفت: یک سوالى دارم بگو امشب در زمین چه اتفاقى رخ داده است؟

جبرئیل فرمود: محمد(صلى الله علیه و آله) متولد شده است .

ابلیس گفت: آیا مرا در او بهره‌اى است؟

جبرئیل فرمود: خیر

ابلیس گفت: آیا در امت او بهره‌اى است؟

جبرئیل فرمود: آرى

ابلیس گفت: به همین اندازه راضى و خشنودم.


برگرفته از منتهى الامال، شیخ عباس قمی، ج 1، ص 18.

گروه دین و اندیشه تبیان


نوشته شده در چهارشنبه 88/12/12ساعت 11:22 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

در جامعه نابهنجاری هایی به وجود می آید که به شکل پدیده اجتماعی از فراگیری بسیاری برخوردار می شود. اغلب کسانی که به این نابهنجاری ها دچار می شوند خود را از اتهام آن مبرا می دانند و به شکلی می پذیرند که امری ناخوشایند و رفتاری زشت است. برخی پدیده های اجتماعی، خاص گروه ها و طبقاتی است به گونه ای که آن را به سادگی می توان به گروه سنی یا علمی و یا طبقه ای اجتماعی نسبت داد؛ زیرا رواج گسترده آن در این گروه و یا طبقه اجتماعی نشان می دهد که نوعی همبستگی میان گروه و پدیده و یا هنجار و نابهنجار وجود دارد.

پدیده نابهنجار چشم و هم چشمی از جمله پدیده ها و نابهنجاری هایی است که در میان مردم و به خصوص زنان به شکل گسترده وجود دارد و هر زنی دست کم در موردی و یا زمانی گرفتار این نابهنجاری اجتماعی است. قرآن از آن جایی که دین زندگی است به همه مسائل اجتماعی و امور مرتبط به آن پرداخته است.

بازخوانی آیات قرآن با در نظر گرفتن هنجارها و نابهنجاری ها می تواند افزون بر تحلیل درست مساله به شخص این امکان را دهد که علل و عوامل آن را شناسایی و برای مقابله با آن چاره اندیشی کند. در نوشتار حاضر کوشش بر آن است تا ریشه نابهنجاری چشم هم چشمی از منظر قرآن واکاوی شده و تحلیل قرآن از این مساله ارائه گردد که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

چیستی چشم و هم چشمی

چشم و هم چشمی

چشم و هم چشمی اصطلاحی است که به نوع رفتار انسانی در حوزه عمل اجتماعی اشاره دارد. واکاوی واژگانی این اصطلاح هر چند می تواند بخشی از محتوا و مفاهیم آن را بازشناساند ولی تنها مولفه ای از مولفه های این نابهنجاری را نشان می دهد. به نظر می رسد که مولفه چشم در ایجاد این پدیده اجتماعی بسیار موثر است. به این معنا که هم در ایجاد و هم در علت و انگیزه، نقش چشم مهم ارزیابی شده است. در حقیقت اشخاصی که گرفتار این نابهنجاری هستند تحت تاثیر بینایی قرار دارند.

با توجه به مساله رقابت که در این اصطلاح نهفته است، اشخاص برای دست یابی به اهداف رقابتی، دست به انواع و اقسام کارهایی می زنند که در چشم دیگری بزرگ نمایند و به نوعی خودنمایی کرده و برتری و چیرگی خویش را نشان دهند. چشم پرکنی و برتری جویی هدفی است که در این نوع رفتار می توان شناسایی کرد.

کسانی که به این بیماری دچار می شوند و تحت تاثیر این پدیده نابهنجار اجتماعی، عمل و رفتار و زندگی می کنند خود تحت تاثیر مواردی هستند که به چشم می آید و می کوشند تا از هم سطح های خویش کم تر نباشند از این رو خود اقدام به رفتاری می کنند که در چشم دیگران مطرح شوند. بنابراین مولفه های اساسی چشم هم چشمی را می بایست در تظاهر، رقابت، احساس خودکم بینی و ارضای آن به اشکال مادی و ظاهری و مانند آن دانست.

شخص می کوشد چیزهایی را تهیه و به نمایش گذارد که در چشم دیگری خوب و زیبا و شگفت انگیز باشد و برتری خود را از این طریق به رخ دیگری بکشد.

تفاخر از دیگر عللی است که قرآن برای بیماری و نابهنجاری چشم و هم چشمی برمی شمارد. در سوره تکاثر به این مسئله اشاره می کند که اعراب که از هر جایی خود را دچار کمبود و حقارت احساس می کردند برای جبران این نقیصه به تفاخر روی می آوردند.

دیدگاه روان شناسان

از نظر روان شناسان و کسانی که در حوزه روان شناسی اجتماعی تحقیق و پژوهش می کنند، پدیده ای چون چشم و هم چشمی در میان برخی افراد، نشانه وجود نوعی نیاز برای جلب توجه اطرافیان و مورد تایید قرار گرفتن از سوی آنهاست. بنابراین چشم و هم چشمی ارتباطی مستقیم با میزان پذیرفته شدن افراد از سوی خود آنها دارد. بدین معنی که هرچه افراد، وضعیت ظاهری، توانایی های فردی و مالی خود را همان گونه که هست، قبول داشته باشند کمتر به چشم و هم چشمی با اطرافیان خود مبادرت می ورزند.

به اعتقاد روان پزشکان، زمانی که افراد واقعیات زندگی و توانایی های فردی خود را قبول داشته باشند کمتر به نظرات دیگران در مورد خود توجه می کنند و می خواهند اطرافیان، آنها را همان طور بپذیرند که در واقعیت هستند.

هم چنین وقتی افراد بیش از حد در پی کسب اطلاع از نظرات دیگران نسبت به خود باشند تلاش می کنند تا همان طور که دیگران دوست دارند در مقابل آنها ظاهر شوند و از همین طریق نظر مثبت آن ها را نسبت به خود جلب کرده و مورد تایید آن ها واقع شوند. در این صورت است که این افراد از واقعیات شخصیتی و توانایی های خود غافل شده و معیار خود را تایید دیگران قرار می دهند.

انسان، موجودی الگوپذیر

از نظر روان شناسان اجتماعی چشم هم چشمی در حوزه الگوهای رفتاری بسیار نقش آفرین است. کسانی، دیگری خاص و یا دیگران مهمی را به عنوان الگو قرار می دهند و می کوشند تا از سرتا پا همانند الگو باشند دیگران مهم چنان رفتار شخص را تحت تاثیر قرار می دهند که هر چیز ظاهری که در ایشان بیابد می کوشد تا با همانندسازی، خود را با آنان تطبیق دهد.

الگوهای رفتاری شخص می تواند وی را به هر سوی بکشاند. این مساله درباره همه کسان از پیر و برنا و زن و مرد و عامی و عالم صدق می کند. از این رو در آیات قرآنی مساله اسوه و بهره گیری از آن مطرح می شود؛ زیرا انسان به طور طبیعی رفتارهای خویش را براساس تایید و یا همراهی با الگوها شکل می دهد و اصولا مساله جامعه پذیری که اصلی بسیار مهم در زندگی اجتماعی بشر است، ریشه در الگوپذیری انسان دارد. براین اساس مساله تقلید به دو شکل عاقلانه و کورکورانه در جوامع بشری امری طبیعی و غریزی است و انسان نمی تواند بی تقلید و الگوبرداری از دیگری زندگی کند، بلکه حتی نمی تواند به کمال انسانی دست یابد. از این رو آیات قرآنی با بیان داستان زندگی گذشتگان و ارایه الگوهای مختلف در هر حوزه ریز و درشت زندگی، می کوشد تا شخص در یک راه مستقیم با بهره گیری از الگوهای بینشی و نگرشی و رفتاری حرکت کند و به سعادت دنیا و آخرت دست یابد.

به هر حال، مساله چشم و هم چشمی ریشه در اصول غریزی و فطری بشر دارد و بازخوانی آن نشان می دهد که این رفتار به سبب تحلیل نادرست از موقعیت خود در جهان و زندگی اجتماعی پدید می آید. شخصی که گرفتار بیماری و نابهنجاری اجتماعی چشم و هم چشمی می شود در حقیقت دچار جهل و ناآگاهی از وضعیت و موقعیت خود به عنوان انسان و هدف از زندگی است و از یک غریزه درست و فطرت سالم به شکل نادرستی بهره برداری کرده است. قدرت و توانی که در نهاد بشر قرار داده شده تا با کمک آن خود را به سعادت برساند ابزاری برای بازدارندگی وی از ترقی و کمال می شود و جلوی پیش رفت و رشد و تکامل او را می گیرد. این گونه است که ظرفیت و توانایی خود را در جایی دیگر هزینه می کند که سودی برایش ندارد.

بازخوانی آیات قرآن با در نظر گرفتن هنجارها و نابهنجاری ها می تواند افزون بر تحلیل درست مساله به شخص این امکان را دهد که علل و عوامل آن را شناسایی و برای مقابله با آن چاره اندیشی کند.

ریشه یابی علل چشم و هم چشمی

چنان که گفته شد منشأ چشم و هم چشمی را می بایست در برخی از غرایز طبیعی و فطری بشر جست. اگرچه شخصی که گرفتار بیماری چشم و هم چشمی می شود و این نابهنجاری را در خود رشد و تقویت می کند به کژی و بیراهه می رود. در انسان ها غریزه الگوپذیری وجود دارد. همین غریزه است که آدمی را برای رشد و تعالی و تکامل و جامعه پذیری آماده می کند. کودکان با تقلید، واژگان را می آموزند و با تقلید از رفتار بزرگ ترها خود را با محیط اجتماعی هماهنگ می کنند و با بهره گیری از آن دانش های نظری و تجربی منتقل می شود و تکامل و رشد فردی و اجتماعی در جوامع انسانی روز به روز فزونی می یابد.

اما کسانی که دچار نابهنجاری رفتاری چشم و هم چشمی می شوند از این مسئله (الگوپذیری و تقلیدکردن فطری بشری) به درستی بهره نمی گیرند و آن را در جایی نادرست هزینه و خرج می کنند. همانند این مسئله را قرآن درباره تقلید از باورهای نادرست و آیین ها و اعمال و مناسک خرافی مطرح می سازد و آن را به عنوان تقلید غیرمجاز و ناروا مورد سرزنش قرار می دهد.

بنابراین می بایست به کسانی که گرفتار چشم وهم چشمی هستند آموخت به جای آن که در این حوزه ها از دیگری تقلید کنند، در اموری تقلید کنند که برای آنان مفید و سازنده است.

عامل دیگری که قرآن برای چشم و هم چشمی برمی شمارد، تکبر است. تکبر خصوصیت ضداخلاقی است که در همگان به گونه ای وجود دارد. این خصوصیت که از آن به رذیلت اخلاقی یاد می شود موجب می شود تا شخص خود را برتر از دیگری بیابد. از این رو می کوشد تا به هر شکلی شده برتری خویش را نشان دهد و خود را فراتر و بزرگ تر و برتر از دیگری بنمایاند. این گونه است که چیزهایی که در خود می یابد به رخ دیگری می کشد و در اموری که احساس می کند که از برتری برخوردار نیست تظاهر به دارایی آن می نماید. از این رو مسئله چشم و هم چشمی به عنوان تظاهر برای برتری جویی مطرح می شود و شخص می کوشد تا با تظاهر برتری خود را نشان دهد.

در داستان های قرآن و گزارش های آن به موارد بسیاری در این حوزه اشاره شده که می توان به داستان ابلیس در خود برتربینی و بزرگ نمایی اشاره کرد. ابلیس که مامور می شود بر انسان سجده و اطاعت وی را به عنوان خلافت الهی بپذیرد، استکبار ورزیده و به این استدلال که وی از آتش آفریده شده و از موجودی که از خاک و گل لجن ساخته شده برتر می باشد. از این رو استکبار می ورزد و برتری خود را به رخ همگان می کشاند. این در حالی است که وی می دانست که آدمی برتری دیگری دارد که به تعلیم اسما و جعل آن پدید آمده است و در این حوزه، ابلیس را بر او برتری نمی باشد؛ ولی ابلیس با نادیده گرفتن آن کوشیده تا با تظاهر، خود را برتر نشان دهد. (اعراف آیه 12)

تکاثرطلبی، از عوامل چشم و هم چشمی

تفاخر از دیگر عللی است که قرآن برای بیماری و نابهنجاری چشم و هم چشمی برمی شمارد. در سوره تکاثر به این مسئله اشاره می کند که اعراب که از هر جایی خود را دچار کمبود و حقارت احساس می کردند برای جبران این نقیصه به تفاخر روی می آوردند. از این رو با اشاره به اموری که از نظر هر خرمندی باطل و نادرست است به ایشان یادآور می شود که تفاخر به این امور چقدر پست می باشد.

اعراب برای بیان برتری خویش و تفاخر بر دیگران به مال و منال و فرزند بسنده نمی کردند بلکه حتی به شمارش مردگان خویش در گورستان ها می پرداختند تا فزونی نفرات خویش را به رخ دیگران بکشانند.(سوره تکاثر)

بنابراین این تکاثرطلبی نیز می تواند یکی دیگر از علل و عوامل چشم و هم چشمی باشد؛ زیرا شخص با این شیوه می کوشد تا اموری را گرد آورد که بتواند به رخ دیگری بکشد و خود را در حد و اندازه طرف مقابل و یا فراتر از آن بنمایاند.

زیاده خواهی های آدمی در همه حوزه ها وجود دارد. بنابراین زیاده خواهی، خاص چیز و یا امری نیست. از جمله زیاده خواهی های آدمی می توان به گردآوری مال و فرزند و اموری اشاره کرد که به چشم می آید.

حسادت های فردی نیز در زمینه چشم و هم چشمی می تواند نقش داشته باشد چرا که افراد حسود به نوعی در پی همانندسازی با دیگران هستند و تمایلی نسبت به تمایز با اطرافیان خود نداشته و می خواهند چیزی جدای آنچه مورد تایید دیگران است، نباشند.

حسادت و غبطه

حسادت به معنای آن است که شخص نعمتی را در دیگری می یابد و می کوشد تا به نحوی آن نعمت از دست وی برود و یا به شکل نقمت و بلا درآید. حسود آرزوی آن را ندارد که شخص از نعمت برخوردار گردد بلکه می خواهد تنها خود از نعمت برخوردار باشد و دیگری از آن بهره ای نداشته باشد.

اما در برابر حسادت امر دیگری نیز وجود دارد که از آن به غبطه یاد می کنند. غبطه به این معناست که شخص نعمتی را در دیگری می یابد و آرزو دارد که او نیز دارای آن شود بی آن که خواستار زوال نعمت از دیگری و یا تبدیل آن به نقمت شود. از این رو غبطه امری مفید و سازنده است و موجب رشد و تعالی افراد می شود. زیرا شخص می کوشد تا با تلاش خویش و کمک و یاری خداوند به نعمتی سازنده و مفید دست یابد. در مسئله درس و آموزش و امور معنوی غبطه موجب می شود تا شخص تلاش کرده و خود را به مراتب عالی تر برساند.

چشم و هم چشمی

از این جاست که مسئله سبقت و پیشی گرفتن از یک دیگر در امور خیر پیش می آید. به این معنا که شخص امری را خیر و سازنده و مفید و نعمتی بزرگ می یابد و تلاش می کند که او نیز به آن دست یابد و یا آن را انجام دهد. این گونه است که مسابقه در کارهای خیر و نیکو در میان اشخاص به عنوان رقابت سازنده و مفید و هنجاری پسندیده خودنمایی می کند و جامعه را به سوی تعالی و تکامل می کشاند. قرآن دراین مسئله از مومنان خواسته است که با استباق و پیشی گرفتن در امور خیر، خود و جامعه را به سوی سعادت رهنمون سازند.(بقره آیه 148) به عبارت دیگر تنها در امور خیر است که قرآن به مسئله سبقت گیری از هم و یا به تعبیری چشم و هم چشمی مثبت و سازنده تأکید می کند.

به هر حال رقابت غیرسازنده میان افراد جامعه، عامل مهمی در ایجاد چشم و هم چشمی است از این رو می بایست با آموزش درست و ایجاد بینش و نگرش سازنده، رقابت های نادرست را به شکل رقابت های سازنده چون مسئله غبطه تبدیل و دگرگون ساخت و جامعه را از آثار زیانبار چشم و هم چشمی و صرف هزینه های بسیار در امور غیرمفید رهایی بخشید.

کمبود اعتماد بنفس

برخی از روان شناسان علاوه بر امور یادشده در خصوص علل و عوامل چشم و هم چشمی به مسئله دیگری نیز توجه داده و گفته اند خودپنداری پایه و اساس اعتماد به نفس انسان ها است بنابراین وقتی افراد در مراحل رشد خود؛ مورد تایید واقع شدن از سوی اطرافیان را به عنوان یک نیاز اصلی در خود احساس کنند در اغلب موارد شرایط وویژگی های فردی و اجتماعی اطرافیان را مطلوب تر از خود ارزیابی کرده و دچار کمبود اعتماد به نفس می شوند.

به اعتقاد روان شناسان اجتماعی، کمبود اعتماد به نفس نیز یکی دیگر از فاکتورهایی است که می تواند در افزایش چشم هم چشمی افراد تاثیر به سزایی داشته باشد .

تنها در امور خیر است که قرآن به مسئله سبقت گیری از هم و یا به تعبیری چشم و هم چشمی مثبت و سازنده تأکید می کند.

فرهنگ حاکم بر خانواده

افزون بر عوامل یادشده، فرهنگ حاکم بر خانواده و جامعه نیز تاثیر به سزایی در نوع رفتار افراد دارد؛ به گونه ای که وقتی افراد در محیطی رشد پیدا می کنند که مورد اهمیت و توجه کافی اعضای خانواده خود قرار گرفته و از استقلال نسبی برخوردار هستند، به میزان کم تری برای جلب نظر و تایید اطرافیان خود تلاش می کنند.

در پایان یادآوری این نکته ضروری است که چشم و هم چشمی در میان همگان وجود دارد و مسئله اختصاص به گروه و یا طبقه و یا جنسی خاص ندارد هر چند که در میان زنان مسئله چشم و هم چشمی به خاطر مسئله گرایش ذاتی زنان به تظاهر و خودنمایی بیشتر است. به این معنا که زنان از آنجایی که به طور طبیعی و غریزی خواهان آن هستند که خودنمایی کنند و تظاهر به برتری برای جلب رضایت دیگران نمایند به مسئله چشم و هم چشمی گرایش و تمایل بیش تری از مردان نشان می دهند.

برای رهایی از این مشکل نیز می بایست از همان روش هایی استفاده کرد که در از میان بردن تکبر و حسادت و تظاهر و تکاثر و دیگر رذایل اخلاقی استفاده می شود. از این رو تغییر بینش و نگرش مردم و تغییر الگوهای رفتاری، از مهم ترین عوامل بازسازی و جلوگیری از رواج پدیده چشم و هم چشمی است.

منبع: کیهان


نوشته شده در دوشنبه 88/12/10ساعت 2:50 عصر توسط احمد نظرات ( ) | |

سیّدی از علماء تبریز که مقیم نجف اشرف بوده چنین حکایت نموده: در مسجد «سهله» پس از زیارت مقام حضرت حجّت – عجل الله تعالی فرجه الشریف – به قلبم خطور نمود که اگر سنی مذهبی از من بپرسد که درخصوص سن مبارک حضرت صاحب الزمان در قرآن چه دارید یعنی کدام آیه دلالت دارد بر طول عمر آن حضرت؟ ما، در جواب چه بگوییم. هرچه فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید. با همین حال، خوابم برد در عالم رؤیا دیدم در مسجد کوفه هستم و پرده ای کشیده شده که در پشت آن پرده حضرت حجّت (عج) تشریف دارند. شخصی دو نفر را به محضر آن حضرت برد آنها آن حضرت را زیارت نمودند چون نوبت به من رسید همین که پرده را بلند کردیم و چشم آن حضرت به من افتاد بدون تأمل فرمود:

وَإِنَّ یونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ(الصافات/139)

و یونس از رسولان (ما) است!

إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ(الصافات/140)

به خاطر بیاور زمانی را که به سوی کشتی پر (از جمعیت و بار) فرار کرد.

فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ(الصافات/141)

و با آنها قرعه افکند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد!

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ(الصافات/142)

(او را به دریا افکندند) و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که مستحق سرزنش بود!

َلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ(الصافات/143)

و اگر او از تسبیح‌کنندگان نبود...

پس از خواب بیدار شدم دیدم اشکال به کلی از ذهنم رفع شده است در حالی که با خود زمزمه می کردم و می گفتم: «خدایی که می تواند حضرت یونس علیه السلام را در شکم ماهی تا روز قیامت بدون آب، غذا و هوا زنده بدارد، هم او نیز می تواند حضرت حجت(عج) را در روی زمین تا وقت ظهور ایشان که از قیامت چندین مرحله بلکه چندین هزار سال کمتر است، زنده نگاه دارد.(2)

ای که چون تو در زمانه نیست کس            الله الله خلــق را فـــریــــاد رس

پی نوشت ها:

1- صافات. 144-139، ترجمه:

2- ر.ک: رنگارنگ 1/264 به نقل از: جنّتان مُدهامّتان (علی اکبر نهاوندی).


نوشته شده در یکشنبه 88/12/9ساعت 10:15 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

قرآن پژوهی

اولین و آخرین سفارش خدا

 

«یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا آنطور که شایسته اوست، پروا کنید.» (آل عمران/102)

در نظام ارزشی اسلام، محور همه ارزش ها تقواست. تقوا بر حسب لغت، مطلق صیانت و نگهداری هر چیزی از هر امر ناپسندی را شامل می شود، خواه ناپسند بودن آن شرعی باشد یا عرفی. از نگاه دین، تقوا عبارت است از مواظبت بر اوامر و نواهی الهی؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمودند: «أن لا یفقدک الله حیث أمرک و لا یراک حیث نهاک؛ تقوا آن است که خدا تو را در واجبات و اوامر خودش حاضر و در منهیات و محرمات خود غایب ببیند.»(1) در اهمیت و ضرورت رعایت تقوا همین بس که در قرآن کریم، تنها معیار قبولی اعمال، «تقوا» معرفی شده است، چنانکه حصر «انما» در آیه شریفه، مفید همین معناست: «انما یتقبل الله من المتقین» (مائده/27)، همچنین پرهیزکاری، وصیت خداوند به همه عصرها و نسل ها دانسته شده است: «و لقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و یاکم أن اتقوا الله؛ و به یقین ما کسانی را که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده است و شما را سفارش کردیم که از خدا پروا کنید.» (نساء/131) ترجیع بند دعوت تمام انبیاءالهی که وظیفه اصلی شان راهنمایی و هدایت انسانها در مسیر مبارزه با شیطان و هواپرستی و پیمودن صراط یکتاپرستی است، تقوای الهی و اطاعت از خداست: «فاتقوا الله و اطیعون» (شعراء/110)(2). در بیان حضرت علی(ع) نیز، این مهم، چنین تبیین شده است: «أیها الناس اتقوا الله الذی ن قلتم سمع و ن أضمرتم علم؛ ای مردم، از خدایی پروا کنید که اگر چیزی بگویید، می شنود و اگر چیزی را پنهان کنید، می داند.»، همچنین فرمودند: «از خدایی پروا داشته باشید که شما در مقابل دیدگان او هستید، زمام شما به دست او و حرکات و سکنات شما در قبضه قدرت اوست. اگر چیزی را کتمان کنید، می داند و اگر آشکار کنید، می نویسد. نگهبانان کریمی بر شما گمارده که حقی را زایل و باطلی را تثبیت نمی کنند.»

ترجیع بند دعوت تمام انبیاءالهی که وظیفه اصلی شان راهنمایی و هدایت انسانها در مسیر مبارزه با شیطان و هواپرستی و پیمودن صراط یکتاپرستی است، تقوای الهی و اطاعت از خداست

مطابق آیات قرآن، اولین و آخرین سفارش خداوند متعال، پرهیزکاری است. نخستین آیاتی که امین وحی بر پیامبر اکرم(ص) تلاوت کرد، خدای سبحان را با عنوان «رب اکرم» که معلم انسانهاست، وصف نمود: «قرأ و ربک الأکرم الذی علم بالقلم علم النسان ما لم یعلم»(علق/3-5) خدای سبحان با تذکر این نکته به انسانها فهمانده است که چنین معلمی شاگرد خصوصی می طلبد تا او را پرورش دهد و به کرامت برساند، زیرا وقتی گفته می شود: معلم کریم درس می دهد، معنایش این است که درس کرامت می دهد. با توجه به اینکه به استناد آیه «ن أکرمکم عندالله أتقیکم»(حجرات/13) تقوا محور کرامت است، اولین آیه در حقیقت انسان ها را به متقی شدن فراخوانده، تا به کرامت مطلوب برسند. از سوی دیگر، در آخرین آیه نازل شده بر رسول اکرم(ص) نیز دعوت به تقوا شده است: «و اتقوا یوماً ترجعون فیه لی الله ثم توف}ی کل نفس ما کسبت و هم لا یظلمون»(بقره/281)؛ پس قرآن کریم با توصیه به تقوا شروع و با همان توصیه ختم شده است.(3)

روایات ائمه(ع) نیز، اهتمام ویژه ای به تقوا داده است، به گونه ای که در اکثر خطبه های نهج البلاغه، سخنی از تقوا به میان آمده و به آن توصیه شده است. از دیدگاه امیرالمومنین(ع) تقوا، رئیس اخلاق و ریشه همه فضایل: «التقی رئیس الأخلاق» و مایه عزت: «لا عز أعز من التقوی؛ هیچ عزتی عزیزتر از تقوا نیست» و ذخیره روز رستاخیز دانسته شده است: «فن تقوی الله ذخیره معاد». همچنین آن حضرت از تقوا با عناوین زیر یاد کرده اند:

1-پناهگاه مستحکم: «اعلموا عبادالله أن التقوی دار حصن عزیز، و الفجور دار حصن ذلیل لایمنع أهله و لایحرز من لجأ لیه؛ بندگان خدا بدانید که تقوا دژی محکم، استوار و نفوذناپذیر است. در مقابل، بی تقوایی خانه ای سست و بی بنیاد است که نمی تواند پناه جویان خود را حفظ کند.»

2-منتهای رضایت الهی: «أوصاکم بالتقوی و جعلها منتهی رضاه و حاجته من خلقه؛ (خداوند) شما را سفارش به پرواپیشگی کرده و آن را نهایت رضای خویش و خواسته خود از مخلوقات قرار داده است».

3-درمان دردها: «..فان تقوی الله دواء داء قلوبکم و بصر عمی أفئدتکم و شفاء مرض أجسادکم..؛ تقوای الهی دوای درد دلهای شما، بینایی کوری دلهایتان، شفای امراض جسم تان، پاک کننده آلودگی جان هایتان و روشنی بخش تاریکی دیدگان شماست».

4-ابزار رهایی از خطاها: «ألا و بالتقوی تقطع حمه الخطایا؛ آگاه باشید بوسیله پرهیزکاری می توان چنگال سلطه خطاها بر جان را کوتاه و خویشتن را از نیش گناه آزاد کرد.»

5-مرکب راهوار انسان به سوی بهشت: «ألا و ن التقوی مطایا ذلل حمل علیها و أعطوا أزمتها فأوردتهم الجنه؛ آگاه باشید تقوا مرکب راهواری است که صاحبانشان بر آنها سوارند و لگامشان به دست آنان است تا اینکه آنها را وارد بهشت کند.»

«اللهم صل علی محمد و آله و زودنا من التقوی؛ خدایا بر محمد و آل او درود فرست و ما را از تقوا و پرهیزکاری بهره مند ساز.»(4)

نویسنده: علی خانی

ـــــــــــــــ

پی نوشتها:

1-بحارالانوار، ج67.، ص285.

2-این جمله از زبان حضرت عیسی، نوح، هود، صالح، لوط و شعیب(علیهم السلام) نقل شده است.

3-آیت الله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج1، ص 398

4-صحیفه سجادیه


نوشته شده در شنبه 88/12/8ساعت 9:52 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

قرآن

پایه گذار جنگ، شیطان می باشد. بعد از نافرمانی خداوند، شیطان می گوید:

«قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین. الا عبادک منهم المخلصین»(سوره حجر، آیه 39-40)

«قال فبما اغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لاتجد اکثرهم شاکرین» (اعراف، 16-17)

یعنی انسان به طور کامل در محاصره شیطان قرار می گیرد. از امام باقر(ع) نقل شده که تفسیر عمیق تری برای این چهار جهت دیده می شود، آنجا که می فرماید: منظور از آمدن شیطان به سراغ انسان از «پیش رو» این است که آخرت و جهانی را که در پیش رو دارد از نظر سبک و ساده جلوه می دهد و منظور از «پشت سر» این است که آنها را به گردآوری اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت می کند. منظور از «طرف راست» این است که امور معنوی را به وسیله شبهات و ایجاد شک و تردید، ضایع می سازد و منظور از «طرف چپ» این است که لذات مادی و شهوات را در نظر آنها جلوه می دهد.(تفسیر نمونه، جلد 6 ، ص110)

شیوه های جنگ نرم شیطان در زبان قرآن که مستکبران و طاغوت ها اجرا کردند عبارتند از:

1- استفاده از علوم و تکنولوژی زمان:

زمان حضرت موسی (ع) فرعون با استفاده از علم سحر برای مقابله و جنگ با حضرت می رود:

«و قال فرعون ائتونی بکل ساحر علیم، فلما جاء السحره قال لهم موسی القوا ما انتم ملقون، فلما القوا قال موسی ماجئتم به السحر ان الله سیبطله ان الله لا یصلح عمل المفسدین»(یونس، 79-80)

2- تشکیک در عقاید:

و کانوا یقولون ائذا متنا و کنا تراباً و عظماً اءنا لمبعوثون (واقعه، 47)

3- آدم های نخبه از این فرد و تفکر حمایت نمی کنند:

«فقال الملأ الذین کفروا من قومه ما نرئک الابشر امثلنا و ما نرئک اتبعک الاالذین هم اراذلنا بادی الرای و ما نری لکم علینا من فضل بل نظنکم کذبین» (هود، 27)

4- استفاده از مسائل اقتصادی یا فشار از طریق تحریم و یا ایجاد اخلال مثل احتکار:

«و الی مدین اخاهم شعیبا قال یقوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره و لاتنقصوا المکیال و المیزان انی ارئکم بخیر و انی اخاف علیکم عذاب یوم محیط» (هود، 84)

5- ایجاد دشمنی و نفاق و تفرقه:

«انما یرید الشیطن ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فی الخمر والمیسر و یصدکم عن ذکرالله و عن الصلوه فهل انتم منتهون (مائده، 91)

6- دنبال ملت عقب مانده و گرفتار فساد هستند:

«الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء و الله یعدکم مغفره منه و فضلا والله واسع علیم» ( بقره، 267)

7- تزریق مداوم وسوسه:

«فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ماوری عنهما من سوء تهما و قال ما نهئکما ربکما عن هذه الشجره الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخلدین»(اعراف، 20)

8- پاکان و نخبگان را هدف قرار می دهد:

«ان الذین اتقوا اذا مسهم طئف من الشیطن تذکروا فاذا هم مبصرون»(اعراف، 201)

9- تزیین و زیبا جلوه دادن:

«و اذ زین لهم الشیطن اعملهم و قال لاغالب لکم الیوم من الناس و انی جارلکم فلما ترا ءت الفئتان نکص علی عقبیه و قال انی بری منکم انی اری مالاترون انی اخاف الله والله شدید العقاب»(الانفال، 48)

10- ایجاد فتنه:

«لیجعل مایلقی الشیطن فتنه للذین فی قلوبهم مرض و القاسیه قلوبهم و ان الظلمین لفی شقاق بعید»(حج،53)

11- اقدام گام به گام:

«یا ایها الذین ءامنوا لاتتبعوا خطوات الشیطن و من یتبع خطوات الشیطن فانه یامر بالفحشاء والمنکر و لو لافضل الله علیکم و رحمته مازکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء والله سمیع علیم»(نور،21)

مقام معظم رهبری فرمودند:

لغزش ها انسان را فاسد می کند. این فساد، به انحراف در عمل و گاهی به انحراف در عقیده منتهی می شود. این هم به مرور پیش می آید، دفعتاً پیش نمی آید که ما فکر کنیم یک نفر شب مومن می خوابد صبح منافق از خواب بیدار می شود! نه به تدریج و ذره ذره پیش می آید. این علاجش هم مراقبت از خود است. ( خطبه نماز جمعه تهران، 20/6/88)

12- جامعه ای توحیدی و خدامحور نباشد:

«استحوذ علیهم الشیطن فانسهم ذکرالله اولئک حزب الشیطن الا ان حزب الشطین هم الخاسرون »(مجادله، 19)

13- نابود نمودن هویت ملت ها و جوامع:

«کمثل الشیطان اذقال للانسان اکفر فلما کفر قال انی بریء منک انی اخاف الله رب العالمین (الحشر 16)

14- استفاده از ضعف های جامعه و اشخاص:

«و لقد صدق علیهم ابلیس ظنه فاتبعوه الافریقا من المومنین» (سباء، 20)


نوشته شده در جمعه 88/12/7ساعت 4:40 عصر توسط احمد نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:








تصاویر مذهبی;

Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
کد جستجوگر گوگل

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس