اسفند88 - *به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*

معرفی بزرگترین عیب
گل با خار

قال امیرالمومنین علی (علیه‎السلام):

اکبر العیب أن تعجب ما فیک مثله ؛ بزرگترین عیب آن است که: عیبى را که خود نیز دارى، در دیگران، عیب بشمارى. (1)

 

شرح حدیث:

کسانى هستند که عیب و ایرادى را که در اعمال و رفتار خودشان وجود دارند، نمى‏بینند و به حساب نمى‏آورند، اما همین که آن عیب را، در شخص دیگرى ببینند، زبان به عیبجویى و انتقاد باز مى‏کنند، و همه جا و پیش همه کس، از عیب آن شخص سخن مى‏گویند.

براى مثال: گاهى کسى را مى‏بینیم که براى حقوق انسانى دیگران، ارزش قائل نیست، حق مردم را پایمال می‎کند، دستمزد کارى را که دیگران برایش انجام داده‏اند نمى‏دهد، یا کم و با تأخیر می‎دهند، قول و قرارهاى خود را به هم می‎زند، و وعده‏هایى را که به مردم داده است انجام نمى‏دهد.

اما همین شخص، به محض آن که دیگرى، کمترین حق او را پایمال کند، یا دستمزدش را یک ریال کمتر یا یک روز دیرتر بدهد، یا با او مختصرى بدقولى کند، یا وعده‏اى را که به وى داده است انجام ندهد، فریادش به آسمان می‎رود، و همه جا، از آن شخص، عیبجویى و انتقاد می‎کند. شاعرى، در همین معنى گفته است:

ببرى مال مسلمان و چو مالت ببرند                         داد و فریاد بر آرى که: مسلمانى نیست!

امام علی(علیه‏السلام) مى‏فرماید: این خود، بزرگترین عیب است که تو، عیبى را در مردم ببینى و آن را زشت و ناپسند بشمارى و زبان به انتقادش بگشایى، در حالی که خودت نیز، شبیه همان عیب را داشته باشى، ولى به آن توجه نکنى.

البته، منظور امام این نیست که وقتى در دیگران عیبى را دیدى که خودت نیز شبیه آن عیب را دارى، همین کافى است که عیب دیگران را به زبان نیاورى، و در عوض، عیب خودت نیز، سر جایش باقى بماند. بلکه، منظور این است که وقتى، عیب دیگران، باعث ناراحتى ما شد، هوشیار باشیم و فورا به خود آئیم و ببینیم که آیا خود ما نیز، آن عیب را داریم یا نه؟ و اگر دیدیم که خودمان نیز، دارى همان عیب هستیم، در صدد برطرف کردن آن بر آئیم، زیرا آن عیب، همانطور که در وجود دیگران، ما را ناراحت کرده است، در وجود ما نیز باعث ناراحتى دیگران خواهد شد.


نوشته شده در پنج شنبه 88/6/26ساعت 9:9 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

قلبهایی که فرودگاه ملائکه اند

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی رفیعی، استاد حوزه علمیه قم بامداد یکشنبه در مراسم احیای شب‌های قدر که در شبستان امام خمینی (ره) حرم مطهر حضرت معصومه‌(س) با حضور زائران و مجاوران بارگاه ملکوتی کریمه اهل بیت (س) برگزار شد، با اشاره به فضیلت‌های شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان گفت: باید توجه ویژه‌ای به این شب داشته باشیم، زیرا هم در قدر بودن امشب و هم در احیای آن تاکید بیشتری نسبت به شب‌ها دیگر قدر است.

حجت الاسلام رفیعی

وی درباره اهمیت شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان اظهار داشت: امام صادق(ع) در یک ماه رمضان بیمار شد و شب‌ها نتوانست به مسجد برو، اما شب بیست و سوم به رغم بیماری به فرزندانش فرمود: امشب مرا به مسجد ببرید که آن حضرت را به مسجد بردند و این شب را در مسجد ماندند.

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه در روایات معصومین توجه خاصی به شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان شده است، خاطرنشان کرد: یکی از تاکیدات امشب، مسئله ارتباط با ولایت است. در این شب دعا برای امام زمان (عج) به ویژه خواندن دعای فرج بسیار تاکید شده است.

با استناد به آیات قرآن و روایات، فرشتگان و ملائکه در زمین به صورت انسان ظاهر می‌شوند و ممکن است با هرکس صحبت کنند که در این باره در قرآن به نحوه دیدار حضرت ابراهیم، لوط و مریم با فرشتگان اشاره شده است.

وی در ادامه به تشریح چگونگی نزول فرشتگان و ملائکه پرداخت و ابراز داشت: بیش از 70 مرتبه در قرآن کلمه ملائکه آمده است و اعتقاد به ملائکه همردیف با اعتقاد به خدا یاد شده است.

رفیعی گفت: خداوند بارها در قرآن کریم کلمه ملائکه و فرشتگان را در کنار نام خودش آورده است، پس کسی که به ملائکه ایمان نداشته باشد، در اصل اعتقاداتش خدشه وارد است.

وی در ادامه در تبیین نحوه نزول فرشتگان روی زمین گفت: با استناد به آیات قرآن و روایات، فرشتگان و ملائکه در زمین به صورت انسان ظاهر می‌شوند و ممکن است با هرکس صحبت کنند که در این باره در قرآن به نحوه دیدار حضرت ابراهیم، لوط و مریم با فرشتگان اشاره شده است.

استاد حوزه علمیه قم همچنین با بیان اینکه بیش از 20 نوع کار برای فرشتگان در قرآن و روایات نقل شده است، به آیات سوره‌های نازعات، صافات و مرسلات اشاره کرد و اظهار داشت: براساس این آیات شئون و کارهای فرشتگاه متفاوت است و تمام اموری که خدا برای بشر در نظر می‌گیرد از مجرا و کانال فرشتگان ابلاغ می‌شود.

وی با اشاره به اینکه قلب انسان می‌تواند دو فرود داشته باشد، اظهار داشت: براساس آیات آخر سوره شعرا، برخی شیطان به قلب‌هایشان فرود می‌آید که گنه‌کار، دروغگو و اهل افترا کسانی هستند که شیطان به این افراد نازل می‌شود.

رفیعی با بیان اینکه کسانی که فرشته به قلب آنها نازل می‌شود، هفت پیام به آنها داده می‌شود، اظهار داشت: نترسیدن از آینده، حسرت نخوردن برای گذشته، بشارت بهشت، رفیق و همراه بودن در دنیا و آخرت، مهیا بودن همه خواسته‌ها در بهشت، برخورداری از همه نعمت‌های مادی و معنوی و مهمان خدابودن وعده‌هایی است که فرشته به انسان می‌دهد.

وی خاطرنشان کرد: فرشتگان به کسانی نازل می‌شوند که ایمان دارند و در ایمانشان راسخند.

استاد حوزه علمیه قم با اشاره به آیات سوره فصلت گفت: قلب کسانی محل فرود فرشتگان قرار می‌گیرد که هم به خدا اعتقاد داشته باشند و هم در این اعتقاد، ایستادگی و استقامت از خود نشان دهند.

وی با بیان اینکه استقامت به معنای ایستادگی بر پیروی از ولایت اهل بیت (ع) است، گفت: ولایت اهل بیت (ع) با ترک گناه و استقامت بر تقوا حفظ می‌شود.

رفیعی ادامه داد: بنابر فرموده پیامبر اسلام، معنای دیگر استقامت که مکمل معنای اول است، استقامت در ایمان تا لحظه مرگ است.

وی در ادامه با اشاره به آیات پایانی سوره شعرا گفت: برخی از قلب‌ها فرودگاه شیطان است و به راحتی شیطان می‌تواند بر آنها امر و نهی کند و مثل گوی آنها را در دست خود بچرخاند.

استاد حوزه علمیه قم، آمال و آرزوها و دنیاپرستی را عامل سقوط مسلمانان دانست و افزود: پیشرفت اولیه اسلام با زهد بود و سقوط مسلمانان با آمال، آرزوها، وابستگی به دنیال و دور شدن از زهد است.

وی گفت: براساس آیات قران کریم گناه، دروغ و افترا قلب انسان را به فرودگاه شیطان تبدیل می‌کند.

رفیعی شب‌های قدر را شب‌های توبه و استغفار دانست و اظهار داشت: استغفار، پیامدهای مادی و معنوی به همراه دارد، خداوند به واسطه استغفار روزی بی‌حساب و با برکت به مومنان می‌دهد و زنگارها را از قلوبشان می‌زداید.

وی در پایان خواستار پایبندی مسلمانان به معانی قرآن شد و گفت: نمی‌شود انسان قرآن روی سر بگذارد، اما به دستورات و تعالیم آن بی‌تفاوت باشد.

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه انسان باید در اعمال، رفتار و گفتار پایبندی خود را به قرآن نشان دهد، اظهار داشت: احیا گرفتن مانور نیست. احیا کار صوری، تئوری و فرضی نیست، بلکه یک توسل حقیقی در زندگی است که در این شب می‌توان با ارتباط با خدا و توبه و استغفار قلب‌ها را محل نزول فرشتگان کرد.

منبع: فارس


نوشته شده در سه شنبه 88/6/24ساعت 4:20 عصر توسط احمد نظرات ( ) | |

 اهل دیانت دیرتر بیمار می‌شوند

دکتر باقر لنکرانی

به گزارش خبرنگار فارس، کامران باقری لنکرانی، وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، شامگاه یکشنبه در مراسم اختتامیه بخش دانشگاهی هفدهمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم اظهار داشت: جامعه پزشکی با کلیت انسان سر و کار دارد و شاید بیش از بقیه جوامع احتیاج به معارف دینی و قرآنی داشته باشد.

وی گفت: تحقیقات نشان داده که هرکس با معارف دینی آشنا باشد دیرتر بیمار شده و پزشکانی که با معارف الهی و قرآن سر و کار دارند، موفق‌ترند.

باقری لنکرانی افزود: در جامعه پزشکی، احساس نیاز به جوامع قرآنی شاید بیش از بقیه باشد و شهید فیروزی خود از بانیان ایجاد فعالیت‌ها و جوامع قرآنی در مرکز فعالیت‌های قرآنی وزارت بهداشت بود که من در همینجا از او و خانواده‌اش تشکر و قدردانی می‌کنم.

وی با اشاره به فعالیت‌های قرآنی وزارت بهداشت تصریح کرد: مرکز قرآن و عترت وزارت بهداشت، فعالیت‌های قرآنی را در نظام سلامت با عمق بهتری دنبال کرد و تاسیس مرکز تحقیقات قرآن و حدیث در دانشگاه‌های پزشکی تهران به صورت مجازی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از جمله این فعالیت‌ها‌ست.

وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی افزود: نگاه کاربردی‌تر و عمیق‌تری به فعالیت‌های قرآنی در مجموعه سلامت کشور بعد از این جریان به وجود آمد و فعالیت‌های قرآنی در چارچوبی مشخص به نقطه جهش و اثرگذار خود رسید.

وی ادامه داد: حاصل این فعالیت‌های قرآنی در وزارت بهداشت در نمایشگاه‌ها و جوامع بین‌المللی به خوبی نشان داده شد که در طول وزارت توانستم 5 بار از نمایشگاه قرآن بازدید کنم و شاهد این فعالیت‌ها باشم.

لنکرانی خاطرنشان کرد: در وزارت بهداشت، فعالیت‌های قرآنی حرکت ارتقایی و رو به جلو داشته است. البته تا ایده‌ال‌ها بسیار فاصله داریم.

وی با اشاره به حدیث ثقلین از پیامبر (ص) تصریح کرد: قرآن و عترت به عنوان میراث گرانبها به بشریت از پیامبر اکرم (ص) رسیده و قرآن و عترت دو جزء جدا نشدنی‌اند.

وزیر سابق بهداشت ادامه داد: بحث مهجوریت قرآن از گلایه‌های پیامبر (ص) به انسان‌ها بوده و این مهجوریت شامل عترت نیز می‌شود که راه توجه به عترت و بهره‌یابی از معارف الهی از بین بردن این مهجوریت است.

لنکرانی افزود: جمهوری اسلامی ایران تنها نظامی است که تلاش کرده این مهجوریت دوگانه را برطرف کند و وجود مقام معظم رهبری به عنوان ولی‌فقیه مهم‌ترین رکنی است که موجب برطرف شدن این مهجوریت است.

وی عنوان کرد: بهترین راه برای از بین بردن این مهجوریت دوگانه، قدرشناسی و تلاش برای قرآن و عترت است که این در بخش دانشگاهی نمایشگاه قرآن بسیار مشهود بود.


نوشته شده در سه شنبه 88/6/24ساعت 4:18 عصر توسط احمد نظرات ( ) | |

سینمای دینی، ممکن یا غیرممکن؟

هنر یا صنعت «سینما» به لحاظ ذات و ماهیت غربی است. با این حال، باید گفت که این «غرب» قابلیت فانی شدن در«شرق» و این «صورت»، قابلیت فناشدن در معنا و این «نفس» امکان خدمت به عقل را دارد.

    بنابراین، نفس تصویری بودن سینما، نباید ما را بر آن دارد که پنداریم میان سینما و معنویت تعارضی آشتی ناپذیر وجود دارد. زیرا که این تصویر می تواند تماما و مطلقا درخدمت معنا و مظهر و مجلای عقل و اندیشه باشد. مسئله بسیار مهم، این است که هرگز نباید از ابزار دانستن تصویر برای انتقال معنا هراسی داشت و پنداشت که تصویر خود فی نفسه و منفک از معنا، دارای اصالت است. زیرا که این نوع اصالت دادن به تصویر، چیزی جز نابودکردن تصور نیست که این نوع اثبات هنر، در واقع، جز نفی هنر نیست، همان گونه که اصالت دادن به انسان منفک از خداوند و اثبات او در برابر خداوند، چیزی جز نابود کردن و نفی انسان نیست.

   این که ما تاکنون نتوانسته ایم آن طور که شایسته است سینما را درخدمت دین قرار دهیم، دلیل بر این نیست که سینما دارای ذاتی است که از دینی شدن ابا دارد، یا به این علت است که طبق نظر برخی از محققین غربی فلسفه هنر، هر هنری نمی تواند هنر دینی باشد و هنرهای دینی، تنها آن دسته از هنرها هستند که از آغاز در ظل و ذیل دین پدید آمده و علاوه بر معنا و محتوا به لحاظ ساختار و قالب نیز متاثر از دین بوده اند.

 بر مبنای دیدگاه این محققین که متاسفانه برخی از هوشمندان ما را نیز تحت تاثیر قرارداده ، هنرهای جدید به ویژه سینما و تلویزیون که از آغاز در زیرمجموعه تمدن صنعتی و فرهنگ مادی و غیردینی پدید آمده اند، اساساً نمی توانند هنرهای دینی باشند و درنهایت، تنها می توان برخی ظواهر و اعراض آنها را با حفظ ذات و جوهر غیردینی شان، رنگ دینی زد. نقطه کاستی این دیدگاه، این است که تصور می کند دین همان است که در سابق بوده و بعد از غلبه صنعت و ماشین و دنیای به اصطلاح جدید،دین افول کرده است و دیگر نیز قرارنیست مجدداً، طلوع کند.

حال اگر این دیدگاه مخدوش است و این که آفتاب دین بار دیگر طلوع می کند و زمین و زمان را به نور خداوند روشن می سازد قطعی و حتمی است دیگر چه جای تردید وجود دارد که آیا تکنولوژی و فن می تواند در خدمت دین قرار گیرد یا خیر و آیا سینما و تلویزیون می توانند دینی شوند یا خیر؟ اگر قرار است ما، سینما و تلویزیون را ظرف هایی ندانیم که می توانند پذیرای مظروف حق باشند، به طریق اولی، باید معتقد باشیم که دنیای صنعتی و ماشینی موجود، امکان ندارد که تحت سیطره دین قرار گیرد.برخی بر این اعتقادند که این سخن که غرب یک کل به هم پیوسته است و نمی توان برخی از عناصر آن را اخذ و برخی دیگر را رد نمود و اخذ هر قسمت مساوی با اخذ کل است، فاقد مبنایی علمی و شرعی است. زیرا حقیقت این است که دنیای کنونی، آمیزه ای از حق و باطل و درست و نادرست است که باید با میزان وحی و نیت، حق ها و درست ها را اخذ و باطل ها و نادرست ها را طرد نمود. نقطه افتراق سینما- آنگونه که تاکنون از این پدیده استفاده شده- با دین، این نیست که مفاهیم دینی را تنها می توان شفاهی یا کتبی انتقال داد و سینما زبان تصویر است؛ بلکه در این نکته است که سینماگران، غالبا حرفی برای گفتن نداشته اند و با اصل پنداشتن سینما که نوعی وسیله سخن گفتن است، احساس می کرده اند که باید حرف بزنند، لکن این که چه بگویند، مهم نیست، بلکه مهم این است که بتوانند با زبان فیلم و تصویر، خوب حرف بزنند.


نوشته شده در سه شنبه 88/6/3ساعت 11:4 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

آیا تو مسلمانی ؟

دعا

حال معنی این حدیث چیست که امام فرمود عبودیت یک جوهره ای است که نهایت  کُنه ربوبیّت است. نکته ی بسیار جالبی است. عبودیت، بندگی خدا خاصیتش این است که هرچه انسان راه بندگی خدا را بیشتر طی کند بر تصاحب و قدرت و خداوندگاری اش افزوده می شود، چطور؟ من در این جلسه فقط یک موضوع کوچکش را برایتان عرض می کنم؛ فهرستی از بعضی مسائل دیگرش را عرض می کنم ولی یک موضوعش را بسط می دهم.

اولین درجه ی ربوبیّت: تسلط بر نفس

اولین درجه ی ربوبیّت و خداوندگاری که در نتیجه ی عبودیت پیدا می شود این است که انسان ربّ و مالک نفس خودش می شود، تسلط بر نفس خودش پیدا می کند. یکی از بیچارگیهای ما که کاملاً احساس می کنیم این است: زمام نفس خودمان در اختیار ما نیست، اختیار خودمان را نداریم؛ اختیار زبان خودمان را نداریم، اختیار شهوات خودمان را نداریم، اختیار شکم خودمان را نداریم، اختیار دامن خودمان را نداریم، اختیار چشم خودمان را نداریم، اختیار گوش خودمان را نداریم، اختیار دست خودمان را نداریم، اختیار پای خودمان را نداریم؛ و این نهایت بدبختی است.

بندگی خدا خاصیتش این است که هرچه انسان راه بندگی خدا را بیشتر طی کند بر تصاحب و قدرت و خداوندگاری اش افزوده می شود

 ما می رویم در این خیابانها ولی این چشم در اختیار ما نیست، ما در اختیار این چشم هستیم؛ یعنی این ما هستیم که این چشم دلش می خواهد چشم چرانی کند، دلش می خواهد به نوامیس مردم نظر شهوت بکند، دل ما هم تابع این چشم است. گفت:

دل برود چشم چون مایل بود      دست نظر رشته کش دل بود

ما مالک زبان خودمان نیستیم، اختیار زبان خودمان را نداریم. وقتی که گرم می شویم به حرف زدن، به اصطلاح چانه مان گرم می شود، نمی فهمیم که چه می گوییم. مجلس گُل انداخته، حالا که مجلس گل انداخته است نه راز خودمان را می توانیم نگه داریم نه راز مردم را؛ نمی توانیم عیب پوش مردم باشیم، نمی توانیم از مردم غیبت نکنیم... اختیار گوش خودمان را نداریم. هر چه که گوشمان از آن خوشش بیاید، مثلاً از غیبت خوشش می آید ما هم تسلیم هستیم، از لهو و لعب خوشش می آید ما هم تسلیمش هستیم. اختیار دستمان را نداریم. اختیار پای خودمان را نداریم. اختیار غضب خودمان را نداریم. می گوییم (خود من یکی از آن اشخاص هستم) آقا دیگر عصبانی شدم، هر چه به دهانم آمد گفتم. عصبانی شدم یعنی چه؟! عصبانی شدم یعنی من یک آدمی هستم که مالک نفس خودم نیستم، همین قدر که عصبانی شدم اختیار من دیگر دست اوست، هر چه که به دهانم می آید چون عصبانی هستم می گویم. آن دیگری مالک شهوت خودش نیست. آیا نباید انسان مالک نفس خودش باشد؟ اصلاً تا ما مالک نفس خودمان نباشیم آیا می توانیم مسلمان باشیم؟ نه، مسلمان باید مالک نفس خودش باشد.

منبع: کتاب آزادی معنوی شهید مطهری


نوشته شده در سه شنبه 88/6/3ساعت 10:57 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

تحویل نامه هاى اعمال
قبر و مرگ

 

خدای بزرگ در وصف قیامت و جهان واپسین  فرموده :  وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ یعنی و چون کارنامه‏ها گشوده شود(1).  آری؛ وقتى که صحیفه های کارنامه ات  منتشر و پهن مى شود و تمام آشکار و نهانت شاید که زشت و شاید هم که زیبا در جلوی چشمهایت صف آرایند .

جناب على بن ابراهیم قمى گفته: که مراد صحیفه هاى اعمال مردم است . و نیز حق تبارک و تعالى در سوره انشقاق مى فرماید: فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا یعنی اما هر کس که کارنامه‏اش به دست راستش داده شود.زودا که حسابى آسان‏، با او محاسبه گردد(2)، و اما آنکه نامه اعمالش  را از پشت سر به او مى دهند بزودى هلاک مى شود و در آتش افروخته مى سوزد ، چه آتشی! ، آتشی که هیزمهایش سنگ ها و مردم هستند ، آتشی به این سنگینی! می توانی درک کنی؟  تو خود هیزم خود می شوی ، پس قدری درنگ کن "فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ(3) یعنی پس اگر چنین نکنید، که هرگز نخواهید کرد، از آتشى بترسید که هیزم آن‏، بدنهاى مردم [گنهکار] و سنگها [بتها] است‏، و براى کافران‏، آماده شده است‏!".

گویند آنگاه که نامه اش را برای او خواندند : پس مى گوید: اى واى بر ما، چه مى شود این نامه را که ترک نکرده است صغیره را و نه کبیره را مگر آنکه احصاکرده  و شمرده است

عیاشى از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که چون روز قیامت شود نامه او را به هر کس بدهند و گویند: بخوان پس حق تعالى هم کارهاى او از سخن گفتن و نگاه کردن و غیر را به خاطر او مى آورد به نحوى که گویا الآن گناهان را انجام داده و از قلم نینداخته است ، امیر کلام چه خوش فرمود "اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر" قلب و دلت رابرای خدا یکی کن ، پس بدرستیکه بررسی کننده بینای بیناست .

گویند آنگاه که نامه اش را برای او خواندند : پس مى گوید: اى واى بر ما، چه مى شود این نامه را که ترک نکرده است صغیره را و نه کبیره را مگر آنکه احصاکرده  و شمرده است ، هیچ چیز از قلم نمی افتد حتی خشم بیجای تو ، حتی روی عبوس تو با همسرت ،فرزندت ، مادرت و پدرت! مگر که کسی به فریاد تو برسد و آن کس کیست ؟

ابن قولویه از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده که هر کس قبر امام حسین (علیه السلام) را در ماه رمضان زیارت کند و در راه زیارت بمیرد، براى او حسابى نخواهد بود و به او مى گویند که بدون خوف و بیم داخل بهشت شو.

علامه مجلسى (رحمه الله علیه ) در تحفه فرموده ، به دو سند معتبر، منقول است که حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمود: هر کس مرا زیارت کند با آن دورى قبر من ، من در سه موطن (مکان) روز قیامت به نزد او بیایم و او را از اهوال (سختیها) قیامت آزاد کنم :

?- وقتى که نامه هاى نیکوکاران را به دست راست ایشان و نامه هاى بدکاران را به دست چپ ایشان مى دهند.

?- نزد صراط،

?- نزد ترازوى اعمال .

ابن قولویه از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده که هر کس قبر امام حسین (علیه السلام) را در ماه رمضان زیارت کند و در راه زیارت بمیرد، براى او حسابى نخواهد بود و به او مى گویند که بدون خوف و بیم داخل بهشت شو.

و در حق الیقین فرموده که حسین بن سعید در کتاب زهد از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده است که چون حق تعالى بخواهد مؤمن را حساب اعمال کند نامه او را به دست راست او مى دهد و میان خود و او محاسبه کند که دیگرى مطلع نشود و گویند: اى بنده من فلان کار و فلان کار کردى ، گوید: اى پروردگار آرى من کرده ام ، پس خداوند کریم فرماید آنها را از تو آمرزیدم و آنها را به حسنات بدل کردم . پس مردم گویند: سبحان الله ! این بنده حتى یک گناه نداشته است ؛ و این است معنى قول حق تعالى : هر که نامه به دست راستش داده شود پس بعد از این حسابش آسان خواهد شد و به سوى اهل خود مسرور و خوشحال بر مى گردد راوى پرسید: کدام اهل ؟ فرمود: اهلى که در دنیا داشته و اگر مؤمن باشد در بهشت خواهد بود. پس ‍ فرمود: اگر نسبت به بنده اراده بدى داشته باشد بطور آشکار در حضور مردم از او حساب مى گیرد و حجت را بر او تمام مى کند و نامه را به دست چپش ‍ مى دهند؛ چنانچه حق تعالى فرموده است : و اما آنکه نامه او را از پشت سر به او مى دهند پس ((وا ثبورا)) خواهد گفت و آتش افروز جهنم خواهد گردید؛ به درستى که در اهل خود شاد بود؛ یعنى در دنیا و گمان مى کرد که به آخرت بر نخواهد گشت . و این اشاره است به آنکه دستهاى منافقان و کافران را غل مى کنند و نامه ایشان را از پشت سر به دست چپ ایشان مى دهند. و به این دو حال اشاره شده است در دعاهاى وضو در هنگام شستن دستها که خداوندا بده نامه مرا به دست راست من و نامه مخلد بودن مرا در بهشت به دست چپ من و حساب کن مرا حسابى آسان . و خداوندا مده نامه مرا به دست چپ من و نه از پشت سر من و مگردان دستهاى مرا غل کرده در گردن من . مؤ لف گوید که در این مقام مناسب دیدم تبرک جویم به ذکر یک روایت :

سید بن طاووس - رضوان الله علیه - خبرى نقل کرده که حاصلش این است که چون ماه رمضان داخل مى شد حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) غلام و کنیز خود را نمى زد و هر کدام که تقصیرى در خدمت مى کردند در کتابى اسم آن غلام یا کنیز و نوع تقصیر او را در آن روز معین مى نوشت بدون آنکه او را تاءدیب و شکنجه کند و این تقصیرات جمع مى شد تا شب آخر ماه رمضان ، آن شب آنها را مى طلبید و به دور خود جمعشان مى کرد آنگاه نوشته را بیرون مى آورد و مى فرمود: اى فلان ، آیا به یاد مى آورى در فلان روز فلان تقصیر را بجا آوردى و من تو را مجازات نکردم ؟ عرض مى کند بلى یابن رسول الله . پس به دیگرى این را مى فرماید و همچنین یک به یک خطاهاشان را به یادشان مى آورد و از آنها اقرار مى گیرد آنگاه در وسط ایشان مى ایستد و مى فرماید: صداهاى خود را بلند کنید و بگوئید: اى على بن الحسین ، پروردگار تو هم هر چه کرده اى عمل ترا شمرده و ضبط کرده همچنانکه تو ضبط کرده اى و بر ما بر شمردى و نزد خدا کتابى است که به حق نطق مى کند و عمل کوچک و بزرگ تو را از یاد نمى برد و هر چه را که کرده اى ضبط کرده و در آن حاضر مى بینى پس ما را ببخش همانطور که خود امیدوارى خداوند تو را ببخشد زیرا که خودش فرمود: ولیعفو ولیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لکم باید جرمى را که از گناهکاران صادر شده عفو کنند و از انتقام بگذرند و چشم پوشى کنند، آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد؟

و حضرت به آنها تلقین مى فرمود به این نحو کلمات و ایشان این کلمات را به حضرت مى گفتند و آن جناب در بین ایشان ایستاده بود و گریه مى کرد و مى گفت : پروردگارا تو به ما امر فرمودى آن کسى را که به ما ظلم کرده ببخشیم ، پس ما عفو کردیم ، پس تو هم ما را عفو کن چون تو به عفو کردن از ما سزاوارتر هستى ، و به ما فرمان دادى که سائل را از در خانه رد نکنیم . پروردگارا ما از روى سؤ ال و مسکنت به درگاه تو آمده ایم و امید به احسان تو داریم پس بر ما منت گذار و ما را نومید بر مگردان و از این نوع کلمات مى گفت .

آنگاه رو مى کرد به غلامان و کنیزان خود و مى فرمود من شما را بخشیدم ، آیا شما هم مرا مى بخشید من مالک شما و مملوک خداوند کریم و عادل هستم . غلامان و کنیزان عرض مى کردند: اى آقاى ما تو را بخشیدیم ، تو به ما بدى نکردى ، مى فرمود: بگویید: خدایا على بن الحسین را ببخش ‍ همچنانکه از ما گذشت و او را از آتش آزاد کن همچنانکه ما را از قید بندگى آزاد کرد. آنها این کلمات را مى گفتند و آن حضرت مى گفت : اللهم آمین رب العالمین اذهبوا فقد عفوت عنکم و اعتقت رقابکم رجاء للعفو عنى و عتق رقبتى . پس چون روز عید مى شد، به ایشان به مقدارى که آنها را حفظ کند و بى نیاز گرداند جایزه مى داد و هیچ سالى نبود مگر آنکه در شب آخر ماه رمضان بیست نفر یا چیزى کمتر یا زیادتر از ایشان آزاد مى کرد و مى گفت : حق تعالى در هر شب ماه رمضان وقت افطار هفتاد هزار هزار نفر از آتش جهنم آزاد مى کند کسانى که مستوجب آتش باشند و چون شب آخر شود به مقدارى که در جمیع ماه رمضان آزاد کرده آزاد مى فرماید و من دوست دارم که خدا مرا ببیند که من بندگان خود را در دنیا به امید آنکه مرا از آتش جهنم آزاد گرداند آزاد کردم .

 

پاورقی ها

........................

(1) سوره تکویر آیه 10

(2) جزء 30 سوره انشقاق آیه 8 

(3) سوره بقرة آیه 24


نوشته شده در شنبه 88/5/24ساعت 8:55 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

نردبان صعود به درجه پیامبران
نردبان آسمان

رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در فضیلت قرائت قرآن چنین می فرماید:

«قرآن بخوانید، زیرا خواندن آن گناهان را می‌شوید و سدی در برابر آتش می‌گردد و مانع عذاب می‌شود. از خواندن قرآن غفلت نکن، زیرا لب را زنده می‌کند و از گناه، تو را باز می‌دارد. کسی که قرآن می‌خواند در درجات نبوت قرار گرفته غیر از آن‌که، به او وحی نمی‌شود.»[1]

و در جایی دیگر فرموده اند:

«بهترین شما آن کسی است که قرآن را فراگیرد و به دیگران هم بیاموزد. بهترین عبادات، خواندن قرآن است. و شریف‌ترین کسان از امت من کسی است که حامل قرآن باشد و اصحاب شب بیداری و قرائت قرآن در نمیه دوم شب. هیچ پدری نیست که فرزند خود را قرآن بیاموزد مگر این‌که خدای بزرگ روز قیامت، تاج کرامت بر سر پدر و مادر او گذارد و لباس بر آنان بپوشاند. لباسی که در دنیا، مردم مثلش را ندیده باشند. هر کس به قرآن خواندن مشغول و به یاد من باشد، هر چه سؤال کند، بهترین آن چه به سائلین اعطاء می‌شود به او عطا خواهد شد. برای شیطان هیچ چیز شدیدتر از قرائت قرآن نیست که قاری قرآن و ناظر به کلام خدا که از روی قرآن قرائت نماید، شیطان از او فرار می‌نماید.»[2]

و نیز می فرماید: «اگر می‌خواهید با خدا سخن بگویید پس قرآن بخوانید.»[3]

امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودند: «هر که قرآن را از روی آن بخواند از دیدگان خود بهره‌مند شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آنها کافر باشند. هر آینه من خوش دارم در خانه قرآنی باشد که خدای ـ عزّوجلّ ـ به آن سبب شیطان‌ها را از آن خانه دور کند. سه چیز است که به درگاه خدای ـ عزّوجلّ ـ شکایت کند، مسجد ویرانی که اهلش در آن نماز نخوانند و دانشمند و عالمی که میان نادان‌ها و جاهلان باشد و قرآنی که گرد به آن نشسته و کسی آن را نخواند.»[4]

پیامبر اکرم(ص) فرمودند:

کسی که قرآن می‌خواند در درجات نبوت قرار گرفته غیر از آن‌که، به او وحی نمی‌شود

باز از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بشنوید که فرموده است: «به امت من کمتر از سه چیز داده نشده: زیبایی، آواز خوش و حافظه. از جمله زیباترین زیبایی‌ها موی زیبا و نغمه آواز خوش است. هر چیزی زینتی دارد و زینت قرآن آواز خوش است.»[5]

سخنی دیگر از صادق اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نقل شده است که: «رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: مرد عجمی (غیر عرب) از امت من قرآن را عجمی می‌خواند (یعنی مراعات تجوید و محسنات قرائت را نمی‌کند یا اعراب آن را غلط می‌خواند) و فرشتگان آن را به عربی صحیح بالا می‌برند.»[6]

و قران ناطق و به نطق آورنده قران، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ نیز فرمود: «ظاهر قرآن دلنواز و مسرت‌خیز و باطنش عمیق است.»[7]

پایان بخش این مقال نیز سخنی زیبنده و نکته آموز دیگری است از رحمت عالمیان و تتمه دور زمان،حضرت ختمی مرتبت، که فرمود: «قلب‌ها نیز مانند آهن زنگار می‌گیرد. سؤال شد با چه چیزی زنگار را باید زدود؟ فرمود: خواندن قرآن.»[8]

_______________

[1] کنزالعرفان، حدیثهای 2241، 32، 40، 2441، 2347.

[2]وسائل‌الشیعه، ـ عزّوجلّ ـ 4، ص 835 ـ 825.

[3] کنزالعرفان، حدیث 2258.

[4] اصول کافی، ص 414 ـ 424.

[5] همان

[6] همان

[7] غررالحکم، ص 240، فصل نهم.

[8] کنزالعرفان، حدیثهای 2241، 32، 40، 2441، 2347.


نوشته شده در چهارشنبه 88/5/14ساعت 10:21 صبح توسط احمد نظرات ( ) | |

 

نماز

یکى از ویژگی‎هاى مرحوم علامه طباطبایى(ره) دائم الذکر بودن ایشان بود حتى نقل شده است:

در اواخر عمر که دچار کسالت شدید و عصبى بودند، حتى نزدیکان را نمى‎شناخت و از خورد و خوراک غافل بود؛ یعنى اگر لیوان آب یا غذا را به دستش مى‎دادند تا نمى‎گفتند، بخور، نمى‎خورد، ولى در همان حال، آهسته ذکر مى‎گفت و به یاد خدا بود و گویا در عالم دیگر است.

در لحظات آخر عمرش یکى از شاگردان خصوصى علامه مى‎گفت: از ایشان پرسیدم چه کنم در نماز به یاد خدا باشم و حضور قلب داشته باشم؟ براى شنیدن بیانات استاد، گوشم را نزدیک دهانش بردم، چند بار فرمودند:

توجه، مراقبه، توجه، مراقبه، به یاد خدا باش و خدا را فراموش نکن. (1)

 

پی‎نوشت:

1- جرعه‎هاى حیاتبخش، ص 355 .

برگرفته از کتاب پندهاى حکیمانه، ج ?، علامه حسن حسن زاده آملى .

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی


نوشته شده در یکشنبه 88/4/21ساعت 12:39 عصر توسط احمد نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4      

:قالبساز: :بهاربیست:








تصاویر مذهبی;

Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
کد جستجوگر گوگل

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس