*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*
در دنیای امروز اگر چه تکنولوژی پیشرفت عظیمی داشته و از جهت مادی روند چشمگیری را در پی داشته است؛ اما بشرامروز دچار سرگردانی غریبی شده است. چرا که به بُعد معنوی وی توجه کمتری شده و انسان را حیران نموده است. بشر برای نیل به کمالات معنوی به تنهایی و بدون راهنما قادر به حرکت در این مسیر پر سنگلاخ نیست، باید از کسانی که نسبت به مسیر آشنا هستند یاری طلبند تا از خطرات راه، برهند. در این میان پیامبران و اولیای الهی بهترین راهبران هستند که حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام یکی از آن بزرگواران می باشد و ما سعی در شناخت آن بانوی دو عالم داریم تا هر چه بیشتر از ایشان الگو برداریم. گاهى شکوه بانوى بزرگ جهان، چنان دل و جان را لبریز مىسازد که توان سخن گفتن را از انسان مىگیرد. جایگاه رفیع فاطمه اطهرعلیهاالسلام خیره کننده دیدگان هر بیناست. بارى! برخى در شناختن و شناساندن این بانو، که مادرِ عصمت و آینه عفاف است، به دامن روایات و آیاتى پناه مىبرند که گویاى شأن والاى اوست. در شأن فاطمه علیهاالسلام آیات بسیارى نازل گشته و روایات نیز همچون دریایى موّاج و متلاطم طراوت بخش ساحل اندیشهها و کرانههاى معرفت است. امّا در این میان، راه دیگرى نیز وجود دارد که ما را با ژرفاى کمالات و جلوه فضیلتهاى این بانو آشنا مىسازد، آن هم نگریستن به سیره عملى و شیوه رفتارى آن بزرگوار است. در واقع، زندگینامه زیبا و پرنکته و آموزنده او در ابعاد گونا گون، آینهاى است که نورى از بزرگىها و فضیلتهاى او را بر رواق دلمان مىتاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن مىسازد. نگارنده در این نوشته مرورى دارد بر چند فراز برجسته از زندگى حضرت زهراعلیهاالسلام که بیشتر کاربردى و عملى است؛ چرا که فاطمه علیهاالسلام «اسوه» و«الگو» است. پس شایسته است که در بند بند این بخشهاى نورانى از حیات حضرت زهرا علیهاالسلام، به دقت بنگریم و با نگرشى جامع درس هایى را که از این نمونهها مىآموزیم، در کلاس زندگى به کار بندیم. فاطمه علیهاالسلام عاشق عبادت بود. او در تسلیم و اطاعت و در استقبال از عبادت، چنان به پیش رفت که حتى سلامت خویش را از یاد بُرد. امام باقرعلیه السلام در شأن عبادت او فرمود:«کانت تَقومُ حَتى تَورَّمَ قدماها.»؛ حضرت چنان عبادت می کرد که پاهای - مبارک- ایشان ورم نموده بود. روزى رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به او فرمود: «دخترم از خدا چیزى بخواه که جبرئیل از جانب خدا وعده اجابت داده است.»،حضرت عرض کرد:«حاجتى جز توفیق در بندگى خدا ندارم. آرزویم این است ناظر جمال او باشم و به وجه کریمش نظاره کنم.» و خود در مناجاتش مىفرمود:«أسالک لذة النّظر الى وجهک». همسر و فرزندان او، عاشق معبود یگانه بودند. خانهاى که پر از نور و نماز و قرآن و عبادت است، ارزشمند است. حضرت على علیه السلام و فاطمه زهراعلیهاالسلام هر دو عاشقانه و خالصانه عبادت مىکردند. این طور نبود که فقط علىعلیه السلام در نماز غرق شود؛ بلکه فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز چنان در محراب به عبادت مىایستاد که از شدّت ترس، نَفَسش به شماره مىافتاد. امروز باید زن و مرد به این زوج ملکوتى اقتدا کنند و هر دو به معراج عرفان، معنویّت و سیر و سلوک برسند. علاّمه مجلسى قدس سره در مورد خانه على و فاطمهعلیهماالسلام از انس بن مالک، و بُریره نقل مىکند: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم این آیه شریفه را خواند:«فى بیوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَن تُرْفَعَ و یُذکَرَ فیها اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بالْغُدُوِّ والآصالِ» (نور/ 36)؛ در خانههایى (مانند معابد، مساجد و منازل انبیا و اولیا) خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در آن، ذکر نام خدا شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند. مردى برخاست و سؤال کرد: اى رسول خدا! این خانهها کدامند؟ حضرت فرمود: خانههاى انبیا. سپس ابوبکر برخاست و پرسید: اى رسول خدا! آیا این خانه (اشاره به خانه على و فاطمه) نیز از همان خانههاست؟ حضرت فرمود: آرى و از برترین آنان است. ابن عباس مىگوید: در مسجد پیامبر بودیم که یکى از قاریان قرآن آیه «فى بیوتٍ اذِنَ اللَّهُ...» را تلاوت کرد. پرسیدم: اى رسول خدا! این خانهها کدام خانهها هستند؟ حضرت فرمود: خانههاى انبیا، و سپس با دست خویش به خانه فاطمه زهراعلیهاالسلام اشاره کرد.(1) امام باقرعلیه السلام مىفرماید: روزى پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم سلمان را براى رساندن پیامى به خانه فاطمه علیهاالسلام فرستاد. سلمان مىگوید: پس از درنگ کوتاهى در پشت در خانه آن حضرت، سلام گفتم، صداى فاطمه علیهاالسلام را از داخل خانه شنیدم که قرآن مىخواند و در بیرون اتاق، دستاس در حال چرخیدن بود. ماجرا را به پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم خبر دادم. آن حضرت تبسّمى کرده و فرمود: «یا سلمانُ اِنَّ ابنَتى فاطمةَ مَلاءَ اللَّهُ قَلْبَها و جَوارِحَها الى مشاشِها...؛ اى سلمان! خداوند قلب، اعضا و جوارح دخترم فاطمه را تا فرق سرش مملوّ از ایمان کرده است. دخترم خود را در اطاعت و عبادت خدا قرار داده است. پس خداوند فرشتهاى را به نام زوقابیل (جبرائیل) فرستاده تا به جاى او دستاس را بگرداند.»(2) حضرت زهرا علیهاالسلام به شدّت از روز قیامت و سختى آن نگران بود. او از پدرش رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم درباره چگونگى زنده شدن و احوال قیامت سؤالات بسیارى مىنمود. علاّمه مجلسى قدس سره مىنویسد: هنگامى که آیه «و اِنَّ جَهَنَّم لَمَوعِدُهُم اجمعین لها سبعةُ ابوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنهُمْ جُزءٌ مَقْسومٌ»( حجر/ 44-43) بر پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم نازل شد، آن حضرت به شدّت گریست و یارانش نیز با گریه آن حضرت، گریه کردند؛ اما کسى نمىدانست که پیامبر چرا مىگرید و جبرئیل چه چیزى را بر او نازل کرده که باعث گریه فراوان پیامبر شده است. از طرفى، هیچ کس یاراى سخن گفتن با آن حضرت را نداشت. اصحاب چون مىدانستند وقتى پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم نگاهش به فاطمه علیهاالسلام مىافتد، شاد مىگردد، فردى را به خانه فاطمه علیهاالسلام فرستادند تا وى را از این ماجرا و گریه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم با خبر سازد. دختر رسول خدا با شنیدن این خبر برآشفت و خانه را به قصد مسجد و دیدار پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم ترک گفت. هنگامى که فاطمه علیهاالسلام نزد پیامبر آمد، فرمود: «پدرجان! جانم فدایت باد! چه چیز تو را به گریه درآورده است؟!» پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم آنچه را که جبرئیل بر او نازل کرده بود، بر دخترش تلاوت کرد. فاطمه علیهاالسلام از شدّت ترس و وحشت، با صورت بر زمین افتاد، در حالى که مىفرمود:«اَلوَیْلُ وِ ثُمَّ الوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ فِىالنَّار؛ واى، پس واى بر کسى که وارد دوزخ شود!» على علیه السلام دست بر سر مىگذاشت و فریاد مىزد:« وا بُعْدَ سَفَراه وا قِلّة زاداهُ فى سَفَرِالقیامة؛ واى از دورى سفر، واى از کمى توشه راه سفر قیامت!» فاطمه زهرا علیهاالسلام، با قرآن مأنوس بود و پیوسته از خانه کوچکش آواى خوش قرآن به گوش مىرسید. گفتههاى یاران و اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم مؤیّد این سیره و شیوه آن بانوى باعظمت است. حضرت فاطمه علیهاالسلام به قرآن اهمیت مىداد به گونهاى که وصیّت کرد در شب اوّل قبر،علىعلیه السلام بر مزارش بسیار قرآن بخواند. حتى خادمهاش فضّه نیز تا بیست سال به غیر قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد. مادرم را در شب جمعهاى دیدم که پیوسته در حال رکوع و سجود بود تا این که صبح دمید و شنیدم که مردان و زنان با ایمان را نام مىبُرد و بسیار براى آنان دعا مىکرد؛ اما ندیدم حتى یک بار براى خود دعا کند. از روى تعجّب گفتم: مادر! چرا براى خودت دعا نمىکنى و از خدا چیزى نمىخواهى ؛ همان گونه که براى دیگران دعا مىکنى؟ مادرم در پاسخ فرمود:«یا بُنىَّ! اَلْجار ثُمّ الدّار؛ فرزندم! اوّل همسایه سپس اهل خانه.»(7) "از آن روزى که این آیه بر پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم نازل شد، هیبت آن حضرت، مانع شد که او را «پدر» خطاب کنم، از این رو مىگفتم: یا رسول اللّه. چون پیامبر چنین دید، فرمود «صلاح زن در آن است که مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند.»- البته منظور دیدارهای بیجا می باشد- من هنگامى که خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم رسیدم، عرض کردم: فاطمه علیهاالسلام در پاسخ سؤال شما چنین فرموده است. پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم سخنِ پخته و منطقى زهراعلیهاالسلام را پسندید و فرمود: «فاطمه پاره تن من است.»(12) البته در توضیح فرمایش حضرت زهراعلیهاالسلام مىتوان گفت که عدم رعایت پوشش از طرف زنان در جامعه، مىتواند فساد مردان را به دنبال داشته باشد که سرانجام این بىمبالاتى، به سستى بنیان خانواده و اجتماع خواهد انجامید. حضرت زهراعلیهاالسلام همان گونه که فرمود، طبق آن نیز رفتار کرد. تا آنجا حجاب را رعایت مىکرد که روزى یکى از مسلمانان به نام «ابن مکتوم» که نابینا بود، به خانه فاطمه علیهاالسلام آمد. فاطمه از آن اتاق به اتاق دیگرى رفت، به او گفتند: ابن مکتوم نابیناست. حضرت فرمود: او نابیناست؛ اما من که نابینا نیستم...! از وصیّتهاى فاطمهعلیهاالسلام این بود که: «پس از مرگ، بدن مرا داخل تابوتى بگذارید، تا حجم بدنم پیدا نشود.» این شیوه تا آن زمان مرسوم نبود و این وصیّت، درسى از عفاف و حجاب و حیا بود که بانوان باید آن را مورد توجّه قرار دهند. اى زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن، حفظ حجاب است فرمان خدا، قول نبىّ، نصّ کتاب است از بهر زنان، افضلِ طاعات، حجاب است هنگامى که مرکب عروس رهسپار خانه على علیه السلام بود، زن سائلى پیش آمد، و در برابر عروس اظهار احتیاج به لباس نمود. فاطمه علیهاالسلام،آن مظهر تقوا و ایثار، همراهان را به دور خود جمع کرد، و بى درنگ «لباس عروسى» را از تن درآورد و به آن زن فقیر بخشید. حضرت با این عمل، دیگرى را بر خود مقدّم داشت. این عمل وى به قدرى جالب و این فداکارى، به اندازهاى بزرگ است که تا کنون تاریخ نتوانسته نمونهاى از آن را در خاطره خود ثبت نماید. آرى، زهراى اطهر با همان لباس معمولى به خانه شوهر رفت و سند ایثار در چهره درخشان زندگىاش ثبت گردید.(13) فاطمه علیهاالسلام و خانوادهاش، مأواى بیچارگان و نیازمندان بودند. على علیه السلام و زهرا سه روز روزه نذر گرفتند و هر سه روز، غذاى افطار خود را به یتیم، مسکین و اسیر دادند. خداى متعال در تقدیر از این ایثار خالصانه، که جز به خاطر خدا انگیزه دیگرى نداشت، سوره «هل أتى» را نازل فرمود. فاطمه علیهاالسلام در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبرى امت اسلامى، از هیچ کوششى فروگذار نکرد و این امر را تکلیف خود دانست. گاهى شبها همراه علىعلیه السلام به در خانه مهاجرین و انصار مىرفت و حمایت از ولایت و وصیت رسول را در یادها زنده مىکرد و آنان را به دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرا مىخواند، اگرچه جز کلامى سرد و بى مهر نمىشنید! فاطمه علیهاالسلام عنایت ویژهاى به مسئله دفاع از امامت و ولایت امام علىعلیه السلام داشت و به عنوان یک وظیفه اجتماعى در قالبهاى مختلف، روى آن اهتمام و جدّیت مىورزید. اینها و نمونههایى دیگر از سیره رفتارى آن بانوى بىهمتا، جلوههاى الگو بودن او براى همه فضیلت خواهان و حق جویان است که در پى «اُسوه» و سرمشق «چگونه زیستن»اند. امید است این خصلتها و رفتارها، چون تابلویى، پیوسته در برابر دیدگان ما باشد. و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه مىدانیم و معرفى مىکنیم، «ابعاد الگویى» او را نیز در قالب سیره عملى و رفتارى حضرتش بشناسیم و بشناسانیم. زیرا این گونه، بهتر مىتوان مَشى و مرام فاطمى را در بستر زندگى و اخلاق عینى پیاده کرد. در یک جمله، فاطمه علیهاالسلام چنان که اسوه زنان است، اسوه مردان نیز هست. همان گونه که پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم و امامانعلیهم السلام این چنیناند. ب) باید توجّه داشت که سنتهاى الهى و قوانین هستى، که قواعد حاکم بر زندگى انسان، بخشى از آن است، همه ثابت و غیر قابل تغییرند. رابطه انسان با خدا و با جامعه و طبیعت، رابطهاى است که در جوهر خود از اصول ثابتى تبعیت مىکند و قابل تغییر نیست و حضرت زهراعلیهاالسلام به عنوان زنى که عالِم به این ارزشها بوده و بر طبق موازین الهى و انسانى زندگى مىکرده، مىتواند الگوى همه انسانها تا «انتهاى تاریخ» باشد. به عبارت دیگر، همان طور که «دین» امر ثابتى است، «الگو»هم مىتواند ثابت و جاودانه باشد؛ لذا زندگى و سلوک آن حضرت همواره براى انسانها «چه در حال و چه در آینده» اسوه و الگوست. ج) از خصوصیات اسوههاى الهى این است که همواره از سایر افراد بشر در مراتب کمال انسانى پیشقدم هستند و این تقدّم به صورتى است که بشر هرچه در ابعاد مختلف رشد کند، بازهم نمىتواند بىنیاز از آنان باشد. ما انسانها هرچه سعى و تلاش کنیم، به افق فضائل آنان نمىرسیم و نمىتوانیم در حدود آنان و مانند آنها عمل کنیم، ولى باید در محدوده توان و استعداد خود در مسیر آنان حرکت نماییم. در سخنى از صادق آل محمّدعلیه السلام آمده است: به خدا سوگند! من شما و روحهاى شما و بوى خوشتان را دوست مىدارم. ما را در این جهت با پرهیزکارى و تلاش خود یارى کنید. هرگز به ولایت ما نمىرسید جز با کوشش و تقوا، و کسى که دیگرى را به عنوان «امام» و «اسوه» برگزیده است، باید عملش مطابق با عمل او باشد.(14)فاطمه علیهاالسلام؛ اسوه حیاتی زیبا
سیره رفتارى حضرت زهرا علیهاالسلام
نکته ها
سیره رفتارى حضرت زهرا علیهاالسلام
1. معنویت در خانه فاطمه علیهاالسلام
زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام سراسر نور و پر از معنویت بود. او توانست در خانه کوچک خود، با تمام مشکلات، به عرفان کامل برسد. وى به جایى رسید که جبرئیل امین بر او نازل مىشد.
2. ایمان فاطمه علیهاالسلام
3. در محراب عبادت
پیامبراکرم صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: دخترم فاطمه، سرور زنان جهان از اولین و آخرین است. هنگامى که او در محراب عبادت مىایستد، هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرّب بر او سلام گفته و همان ندایى را که به مریم مىگفتند، به فاطمه علیهاالسلام مىگویند که: «اِنَّ اللَّهَ اصطَفاکِ و طَهَّرَکِ واصْطفاکِ على نِساء العالمینَ»(3)
حَسن بَصرى (زاهد معروف) مىگوید: «لم یَکُنْ فى الاُمّةِ اَزْهَدَ ولا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ...؛ در امت اسلام عابدتر از فاطمه علیهاالسلام نبود. وى آنقدر نماز مىخواند و عبادت مىکرد که دو پاى مبارکش ورم مىنمود.»(4)<\/h2>
4. فاطمه علیهاالسلام و مائده آسمانى
حضرت فاطمه علیهاالسلام به نماز،علاقه فراوانى داشت و هرگاه حاجتى داشت، به نماز متوسّل مىشد. سه روز بود که در خانه على و فاطمه علیهماالسلام غذا یافت نمىشد و آنان این مدت را بدون غذا سپرى کردند. علىعلیه السلام وارد منزل شد در حالى که رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم نشسته و فاطمه علیهاالسلام نماز مىخواند و بین این دو نفر ظرفى سرپوشیده بود. وقتى فاطمه علیهاالسلام از نماز فارغ شد، سرپوش را از آن ظرف برداشت اما ظرف مملوّ از نان و گوشت بود. على علیه السلام فرمود: اى فاطمه! این از کجا برایت رسیده؟ گفت: از جانب خدا نازل شده است. خداوند به هر که بخواهد، روزى مىدهد. رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: آیا مىخواهید نظیر این را براى شما نقل کنم؟ گفتند: بله، اى رسول خدا! فرمود: اى على! مَثَل شما مثل زکریاست که هر وقت بر حضرت مریم علیهاالسلام وارد مىشد، مىدید که در محراب عبادت است و در نزد وى خوراک نهاده شده است. زکریا مىفرمود: اى مریم! این از کجا آمده است؟ مریم در جواب مىگفت: از جانب خدا! خدا هر کس را که بخواهد، روزى مىدهد. آن گاه آن غذا را یک ماه خوردند و آن کاسه همان ظرفى است که حضرت مهدى «قائم آل محمّد صلى الله علیه وآله و سلم» در آن غذا مىخورد.(5)
5. حضرت زهرا علیهاالسلام و ترس از قیامت
6. انس با قرآن کریم
توجّه ویژه حضرت زهرا علیهاالسلام به قرآن کریم، درس دیگرى به شیفتگان این کتاب آسمانى مىدهد.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:«حُبِّبَ اِلىَّ مِنْ دنیاکُمْ ثلاث، تِلاوَتُ کتاب الله، والنظَرُ فى وجه رسول الله وَالإنفاق فى سبیل الله؛ سه چیز از دنیاى شما را دوست دارم: تلاوت قرآن کریم، نگاه به چهره مقدّس پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم؛ انفاق در راه خدا.»(6)
7. دعا براى دیگران
فاطمه علیهاالسلام چگونه سخن گفتن با خدا و دعا کردن را به آیندگان آموخت. او در دعا نیز همه را بر خود مقدّم مىداشت. امام حسن علیه السلام مىفرماید:
8. احترام به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و سلم
هنگامى که آیه«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً...»( نور/ 63) بر پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم نازل گشت؛ حضرت فاطمه علیهاالسلام پدر را «رسول اللّه» خطاب کرد. امام حسینعلیه السلام از مادر خود نقل مىکند:
:«دخترم! این آیه درباره تو و اهل بیت تو نازل نشده است؛ زیرا تو از من هستى و من از تو. تو مرا پدر خطاب کن. دخترم! این آیه درباره مُستکبران نازل گشته که احترام مرا نگه نمىدارند. پدر گفتن تو براى آرامش قلب من بهتر و به خشنودى خداوند نزدیک تر است.»سپس پیشانى مرا بوسید و مقدارى از آب دهان خود را به [صورت] من کشید که از آن پس هرگز نیاز به عطر پیدا نکردم."(8) <\/h2>
«ادب» نمودار شخصیت انسان و بزرگترین سرمایه است. علىعلیه السلام فرمود: «لامیراث کَالأَدَب؛ هیچ ارثى گرانبهاتر از ادب نیست.»<\/h2>
ادب، سیره رایج بین این دختر و پدر بزرگوارش بود. هرگاه رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم نزد فاطمه علیهاالسلام مىرفت، او بر مىخاست و پدر را مىبوسید و او را در جاى خود مىنشانید. البته رسول خدا هم به فاطمهاش عنایت ویژه داشت؛ چرا که وى کوثر الهى بود که به او کرامت شده است.<\/h2>
9. سبقت گرفتن در سلام
آن حضرت به پیروى از رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم به سلام کردن بسیار اهمیت مىداد. در روایت آمده است که شخصى گفت: نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمدم، تا مرا دید، سلام کرد و در این امرِ نیکو بر من پیشى گرفت. سپس فرمود: چه چیز تو را به اینجا آورده است؟ عرض کردم: به جهت به دست آوردن خیر و برکت. فاطمه علیهاالسلام فرمود: پدرم مرا خبر داد که هر کس سه روز نزد من و یا پدرم آید و سلام کند، خداوند بهشت را بر وى واجب مىگرداند.(9) <\/h2>
10. تحمل سختى ها
در روزهاى نخست شکلگیرى حکومت اسلامى در مدینه، مسلمانان با مشکلات بسیارى مواجه بودند. بسیارى از مهاجران و انصار، با تنگدستى روزگار مىگذراندند. در این حال علىعلیه السلام نیز همانند سایر مسلمانان زندگى مىکرد و هنگام توانمندى، دیگران را بر خود مقدّم مىداشت. تا چند سال، وضع به همین منوال سپرى شد. على و فاطمهعلیهماالسلام در خانه زیراندازى جز یک پوست گوسفند نداشتند. فاطمه علیهاالسلام صبر کرد و سختىهاى زندگى را به خاطر رضاى خدا و خشنودى پدر و شوهر خویش تحمل نمود. پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم ضمن با خبر بودن از وضع زندگى على و فاطمهعلیهماالسلام، پیوسته دختر خود را به صبر و شکیبایى در برابر مشکلات زندگى فرا مىخواند. <\/h2>
اَنَس مىگوید: روزى فاطمه علیهاالسلام خدمت پدر آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من و پسرعمویم زیراندازى جز یک پوست گوسفند نداریم. شبها خودمان از آن استفاده مىکنیم و روزها علف شترمان را روى آن پهن مىنماییم. پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: دخترم! صبر کن؛ زیرا موسى بن عمران تا ده سال از روزهاى زندگى خود را سپرى کرد، در حالى که چیزى جز یک عباى قطوانیه نداشت.(10)<\/h2>
فاطمه علیهاالسلام هنگام سختىها مىفرمود: «یا رسول الله! خداوند را در برابر نعمتهایش ستایش مىکنم و بر نعمتهاى ظاهرىاش شکرگزارم.»(11) او ساده زندگى مىکرد و از تحمّل مشکلات زندگى پرهیز نداشت تا به شیرینىهاى آخرت برسد. وسایل زندگى حضرت ساده و مهریهاش اندک بود. او آیین خانه دارى و همسر دارى را به خوبى مراعات مىکرد و در زندگى، واقعاً شریک همسرش بود.<\/h2>
گاهى که در خانه غذایى نبود و کودکان گرسنه بودند،حضرت زهرا به علىعلیه السلام چیزى نمىگفت و چیزى از او درخواست نمىکرد. او بیم داشت از این که همسرش نتواند خواسته او را برآورده کند و شرمنده شود. فاطمه علیهاالسلام در جواب علىعلیه السلام که مىفرمود: چرا به من خبر ندادى تا غذایى براى شما تهیه کنم؟ مىگفت:<\/h2>
اى ابوالحسن! من از خدایم شرم مىکنم که تو را به چیزى که بر آن قدرت ندارى، تکلیف کنم! <\/h2>
آرى، فاطمه علیهاالسلام در تمام عرصهها نمونه و الگوست. در خانواده، همدم رنجها و غصّههاى شوهر بود و پناه او.<\/h2>
على علیه السلام مىفرمود: وقتى به خانه مىآمدم و به زهرا نگاه مىکردم، تمام غم و اندوهم برطرف مىشد. هرگز کارى نکردم که فاطمه از من خشمناک و ناراحت شود. فاطمه نیز هرگز مرا خشمناک نساخت.<\/h2>
11. حجاب و عفاف
حضرت زهراعلیهاالسلام هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. علىعلیه السلام مىفرماید: روزى با گروهى از اصحاب، خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم بودیم. آن حضرت به اصحاب فرمود: صلاح و مصلحت زن در چیست؟ هیچ کس نتوانست پاسخ صحیحى بدهد، وقتى که اصحاب متفرق شدند، من به خانه رفتم و موضوع سؤال رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم را به فاطمهعلیهاالسلام گفتم. فرمود: من جوابش را مىدانم:
12. انفاق و ایثار
نمونه بارز انفاق و ایثار آن بزرگوار، بخشش «لباس عروسى» به زن فقیر، آن هم در شب عروسى است.
13. فعالیتهاى سیاسى - اجتماعى
فاطمه علیهاالسلام در برابر مسائل سیاسى و اجتماعى جامعه اسلامى، بى تفاوت نبود و پیوسته جبهه حق را یارى مىکرد. در صحنههاى اجتماعى و دفاع از دین و رهبر، حاضر بود. حضرت در جنگ اُحُد شرکت داشت و به امدادگرى و مداواى زخمهاى رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم مشغول بود. پس از رحلت رسول اکرم صلى الله علیه وآله و سلم که خلافت غصب شد و«فدک» را از او گرفتند، همراه زنان بنى هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، در خطبهاى غرّا که پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حق کشىها، فراموش کردن وصیّت پیامبر و احیاى سنتهاى جاهلى انتقاد کرد.
نکته ها
الف) نا گفته نماند آنچه فاطمه علیهاالسلام را اسوه و نمونه ساخته، کمال انسانى اوست و بدین خاطر، متعلق به عالم انسانیت است.
ارزشهاى انسانى، اختصاص به زن یا مرد ندارد و به تبع آن، اسوههاى انسانى نیز همین گونهاند.
پىنوشتها<\/h2>
1. فاطمه در کلام اهل سنت، ص 343. <\/h2>
2. مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 338.<\/h2>
3. آل عمران / 42؛ اَمالى، صدوق، ص 437.<\/h2>
4. ربیع الابرار، ج 2، ص 104.<\/h2>
5. بحارالانوار، ج 42، ص 31.<\/h2>
6. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 17.<\/h2>
7. علل الشرایع، ص 215.<\/h2>
8. بحارالانوار، ج 43، ص 93.<\/h2>
9. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 63.<\/h2>
10. احقاق الحق، ج 10، ص 400.<\/h2>
11. سفینة البحار، ج 1، ص 571.<\/h2>
12. کشف الغمّه، ج 2، ص 92. البته در بعضى از روایات آمده امام حسن(ع) سؤال رسول خدا(ص) را از مادرش پرسید و زهرا(س) جواب فوق را داد. ر.ک: وسایل الشیعه، ج 2، ص 9.<\/h2>
13. با اقتباس از الوقایع والحوادث، ملبوبى،ج4، ص186.<\/h2>
14. ارشاد القلوب، دیلمى، ص 101، چ بیروت.<\/h2>
:قالبساز: :بهاربیست: |