*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*
جوانان با مسائل فکری و جسمی زیادی دست و پنجه نرم میکنند که در آینده و سعادت و شقاوتشان نقش اساسی دارد . و باید هم متوجه نیاز های فکری باشند هم جسمی که افراط و تفریط در این زمینه ها تباهی ها خواهد آفرید. «خلا فکرى» و «نیاز جنسى» لغزشگاهى سر راه جوانان است. یکى مسایل فکر و اندیشه را مهم نمىشمارد، یکى هم در همین زمینه گرفتار «شبهه» یا «انحراف» است. مشکلات جنسى نیز براى نسل جوان مىتواند مایه انحراف از مسیرفطرت گردد. قلمهاى مسموم، گاهى به «القاء شبهه» مىپردازند، دلهاى بیمار نیز،به تحریک شهوات مشغولند. در این میان، جوانانند که در معرض آسیبقرار مىگیرند و اگر «راه صواب» و «شیوه معقول» را نیابند، به بیراههکشیده مىشوند. مشکل شبهات به «اعتقاد» بر مىگردد، مشکل شهوات به غریزه جنسى از یک سو و زمینههاى کشش به سوى گناه و ارضاى ناسالم ایننیرو از سوى دیگر. جوان را در کش و قوس دردآوری اسیر میکند. از یک سو میخواهد پاکیش را حفظ کند و به بیراهه نرود به سراغ مسائل فکری عقیدتی میرود و در همان حال نیاز سرکش جنسی گریبانش را گرفته رها نمیکند حال به مقایسه مینشیند اینجاست که برای رهایی از اعتقاداتش که او را به خویشتن داری فرا میخواند و در عین حال میبیند تنها راه نجات ازدواج است و آن هم با این همه پیرایه که به آن بسته اند و جیب خالی و در حال تحصیل چه باید بکند این تنها راه را بن بست میابد . اینجاست که شعارهای روشنفکر مأبانه نظر جوان سرگردان را به خود جلب میکند. جوان میبیند بله همین است که هم به نیازش پاسخ میدهد و میتواند آزاد باشد هم به دغدغه های فکری و عقیدتیش پاسخ میگوید و چنان با شتاب در این عرصه میتازد که فراموش میکند ممکن است خطا هم در این مسلک راه داشته باشد و شاید این بیراهه ای بیش نباشد این است گرداب شهوات و شبهاتی که جوانان را در خود میکشد اسیر میکند و اگر دریافته نشوند غرق میشوند و در گل عمرش که تازه باید جوانه بزند میشکند و نابود میشود.نبود امکانات ازدواج و تبلیغات دینی مناسب بستری میسازد برای سرگردانی جوانان و به دنبال شبهات راه افتادن و به بیراهه رفتن . کار فکرى فرهنگى از یک سو، سالمسازى محیط و تسهیلازدواج از سوى دیگر، ضرورى است. خود جوانان نیز مسؤولند. جوان، اگر به غناى فکرى و گسترشمطالعات دینى و آشناتر شدن با مبانى عقیدتى خویش نپردازد، تضمینىبراى سالم ماندن در برابر «ترکش شبهه» نیست. و اگر به تقویت ایمان و اراده و تسلط بر «هواى نفس» و «تعدیل غرایز» و کنترل امیال نفسانىنپردازد، تامینى در برابر «ویروس گناه» و «طغیان شهوت» ندارد. در میدان «شبهات»، نیروى اندیشه و تفکر و علم، چارهساز است و درعرصه «شهوات»، قدرت تقوا و نیروى اراده. این است که «دین» و «دانش»، دو بازوى نیرومند و دو بال پروازند. هرکدام ضعیف باشد، جوان ما آسیبپذیر مىشود. جوان، هم باید به قدرت دانش مجهز باشد، هم به نیروى ایمان، تا نهگرفتار دام شیطانهاى آشکار و نهان شود، نه از رسیدن به هدف در زندگىبازماند. در این راه، «چراغ بصیرت» لازم دارد، تا در پیچ و خمهاى راهزندگى گم نشود و به بیراهه نرود. کم نیستند «ظاهر الصلاح»هاى بد دل و آلوده جان. کسانى را هم که«بود» و «نمود»شان متفاوت و گاهى متناقض است مىشناسیم. «گناه»، یک بیمارى روحى و آفت درونى است. ولى اگر کسى اینبیمارى را حس نکند، نه به فکر درمان مىافتد، نه در پى پزشک مىرود. ممکن است انسان عمرى «خلاف» کند و خود را «متخلف» نداند. امانتیجه فرق نمىکند. خلافکار، مجرم است و عوارض و عواقب تخلف را همباید بپذیرد. شیطان، عادت دارد که روى دردهاى درونى و بیمارىهاى روحى واخلاقى انسان سرپوش بگذارد، تا انسان به فکر اصلاح و مداوا نیفتد. مگر از دشمن، جز این انتظار است؟ مگر کسى که بدىهاى خود را توجیه مىکند و براى گناه، یکمستمسک مىجوید، جز این است که در دام همین فریب شیطان است؟ تفاوت «درد جسم» و «بیمارى روح» همین است که عوارض ونشانههاى آن، مشهود و محسوس است، ولى علایم و عوارض این، پنهانو نامرئى. اما در دراز مدت آدم را از پا در مىآورد، از درون مىپوساند ویکباره انسان فرو مىافتد، آنگاه معلوم مىگردد که این «بنیان»، از مدتهاپیش «فرسوده» بوده است، بى آنکه آشکار باشد. فصل جوانى، دوران مناسبى براى این «پاکسازى درون» است، تادرخت وجود، از درون نپوسد و پیش از موعد، نیفتد! غلبه بر شبهات، با بینش و دانش، غلبه بر شهوات با ایمان و تقوا.اگر جوانان بخواهند بی توجه به آخرتشان و فقط برای رهایی از نیازهای زودگذر ارزش ها و دستورهای دینی و احکام خود را نادیده بگیرند و عادت کنند به گناه و در آخر ببیند ای دریغ عمر گذشت و آخرت در پیش و دست تهی است و پشیمانی هیچ سودی نخواهد داشت. منبع : گامی در مسیر ، جواد محدثی
چه باید کرد ؟
آیا این خطر، جدى نیست؟
:قالبساز: :بهاربیست: |