*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*
در میان مردم معمول است که بعضى از روزها را روز سعد و مبارک ، و بعضى را روز شوم و نحس مى شمرند، هر چند در تعیین آن اختلاف بسیار است ، سخن اینجا است که این اعتقاد عمومى تا چه حد در اسلام پذیرفته شده ؟ و یا از اسلام گرفته شده است ؟ البته این از نظر عقل محال نیست که اجزاء زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند، بعضى داراى ویژگی هاى نحوست ، و بعضى ویژگی هاى ضد آن ، هر چند از نظر استدلال عقلى راهى براى اثبات یا نفى چنین مطلبى در اختیار نداریم ، همین اندازه مى گوئیم ممکن است ولى از نظر عقل ثابت نیست . بنابراین اگر دلائل شرعى از طریق وحى که افق هاى وسیعترى را روشن مى سازد بر این معنى در دست داشته باشیم قبول آن نه تنها بى مانع بلکه لازم است . در آیات قرآن تنها در دو مورد اشاره به "نحوست ایام " شده است : یکى در آیات مورد بحث ، و دیگرى در آیه 16 سوره فصلت که درباره همین ماجراى قوم عاد سخن مى گوید در آنجا مى خوانیم : «فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَّحِسَاتٍ» 1 ؛ ما تندبادى سخت و سرد در روزهاى شومى بر آن ها مسلط ساختیم. و در نقطه مقابل ، تعبیر "مبارک " نیز در بعضى از آیات قرآن دیده مى شود، چنانکه درباره شب قدر مى فرماید «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُّبَارَکَةٍ »2 : ما قرآن را در شبى پر برکت نازل کردیم "نحس " در اصل به معنى سرخى فوقالعاده افق است که آنرا به صورت "نحاس " یعنى : شعله آتش خالى از دود. در مى آورد، سپس به همین مناسبت در معنى "شوم" به کار رفته است . به این ترتیب قرآن جز اشاره سربسته اى به این مسأله ندارد، ولى در روایات اسلامى به احادیث زیادى در زمینه (نحس و سعد ایام) برخورد مى کنیم که هر چند بسیارى از آنها روایات ضعیف است و یا احیانا آمیخته با بعضى روایات مجعول و خرافات مى باشد، ولى همه آنها چنین نیست ، بلکه روایات معتبر و قابل قبولى در میان آنها بدون شک وجود دارد، چنانکه مفسران نیز در تفسیر آیات فوق بر این معنى صحه نهاده اند. در روایات متعددى سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثى که در آن واقع شده است تفسیر شده ، فى المثل در روایتى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى خوانیم شخصى از امام (علیه السلام ) درخواست کرد تا درباره روز (چهارشنبه) و فال بدى که به آن مى زنند و سنگینى آن ، بیانى فرماید که منظور کدام چهارشنبه است ؟ فرمود : آخر اربعاء فى الشهر و هو المحاق و فیه قتل قابیل هابیل اخاه ... و یوم الاربعاء ارسل الله عز و جل الریح على قوم عاد؛ منظور چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتاد، و در همین روز "قابیل" برادرش "هابیل" را کشت ... و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد. لذا بسیارى از مفسران به پیروى بسیارى از روایات آخرین چهارشنبه هر ماه را روز نحس مى دانند، و از آن تعبیر به (اربعاء لا تدور) مى کنند (یعنى چهارشنبه اى که تکرار نمى شود). در بعضى دیگر از روایات مى خوانیم که روز اول ماه روز سعد و مبارکى است چرا که آدم در آن آفریده شد، همچنین روز 26 چرا که خداوند دریا را براى موسى شکافت . یا این که روز سوم ماه روز نحسى است ، چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند، و لباس بهشتى از تن آنها کنده شد. یا این که روز هفتم ماه روز مبارکى است ، چرا که نوح سوار بر کشتى شد (و از غرقاب نجات یافت ). یا اینکه در مورد نوروز در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: روز مبارکى است که کشتى نوح بر جودى قرار گرفت ، و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد، و روزى است که على (علیه السلام ) بر دوش پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ) رفت بتهاى کعبه را شکست ، و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود.... این گونه تعبیرات ، در روایات فراوان است که سعد و نحس ایام را با بعضى از حوادث مطلوب ، یا نامطلوب پیوند مى دهد، مخصوصا در مورد روز عاشورا که بنى امیه به گمان پیروزى بر اهل بیت (علیه السلام ) آن را روز مسعودى مى شمردند، و در روایات شدیدا از تبرک به آن روز نهى شده ، و حتى دستور داده اند که آن روز را روز ذخیره آذوقه سال و مانند آن نکنند، بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کرده ، و عملا از برنامه بنى امیه فاصله بگیرند مجموع این روایات سبب شده که بعضى مسأله سعد و نحس ایام را چنین تفسیر کنند که مقصود اسلام توجه دادن مسلمین به این حوادث است ، تا از نظر عمل خود را بر حوادث تاریخى سازنده تطبیق دهند، و از حوادث مخرب و روش بنیانگذاران آنها فاصله گیرند. این تفسیر ممکن است در مورد قسمتى از این روایات صادق باشد ولى در مورد همه آنها مسلما صادق نیست ، چرا که از بعضى از آن ها استفاده مى شود تاثیر مرموزى در بعضى ایام احیانا وجود دارد که ما از آن آگاهى نداریم . این نکته نیز قابل دقت است که بعضى در مسأله سعد و نحس ایام به اندازه اى راه افراط را پوئیده اند که به هر کارى مى خواهند دست بزنند قبلا به سراغ سعد و نحس ایام مى روند، و عملا از بسیارى فعالیت ها باز مى مانند، و فرصت هاى طلائى را از دست مى دهند. یا این که بجاى بررسى عوامل شکست و پیروزى خود و دیگران استفاده از این تجربیات گرانب ها در زندگى ، گناه همه شکست ها را به گردن شومى ایام مى اندازند، همانگونه که رمز پیروزی ها را در نیکى ایام جستجو مى کنند! این یکنوع فرار از حقیقت ، و افراط در مساله ، و توضیح خرافى حوادث زندگى است که باید از آن به شدت پرهیز کرد، و در این مسائل نه گوش به شایعات میان مردم داد، نه سخن منجمان ، و نه گفته فال گیران ، اگر چیزى در حدیث معتبر در این زمینه ثابت شود باید پذیرفت ، و گرنه بى اعتنا به گفته این و آن باید خط زندگى را ادامه داد، و با تلاش و سعى و کوشش به پیش محکمگام برداشت ، و از توکل بر خدا یارى جست و از لطف او استعانت خواست . مسأله توجه به سعد و نحس ایام علاوه بر اینکه غالبا انسان را به یک سلسله حوادث تاریخى آموزنده رهنمون مى شود، عاملى است براى توسل و توجه به ساحت قدس الهى ، و استمداد از ذات پاک پروردگار، و لذا در روایات متعددى مى خوانیم : در روزهائى که نام نحس بر آن گذارده شده مى توانید با دادن صدقه ، و یا خواندن دعا، و استمداد از لطف خداوند، و قرائت بعضى از آیات قرآن ، و توکل بر ذات پاک او، به دنبال کارها بروید و پیروز و موفق باشید. از جمله در حدیثى مى خوانیم که یکى از دوستان امام حسن عسکرى (علیه السلام ) روز سه شنبه خدمتش رسید، امام فرمود: دیروز تو را ندیدم ، عرض کرد: دوشنبه بود، و من در این روز حرکت را ناخوش داشتم ! فرمود: من احب ان یقیه الله شر یوم الاثنین فلیقراء فى اول رکعة من صلاة الغداة هل اتى على الانسان ثم قراء ابو الحسن (علیه السلام ) فوقیهم الله شر ذلک الیوم و لقیهم نضرة و سرورا ؛ کسى که دوست دارد از شر روز دوشنبه در امان بماند در اولین رکعت نماز صبح سوره هل اتى بخواند، سپس امام (علیه السلام ) این آیه از سوره هل اتى را (که تناسب با رفع شر دارد) تلاوت فرمود: «فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ...»3 ؛ خداوند نیکان را از شر روز رستاخیز نگاه مى دارد او به آنها خرمى و طراوت ظاهر و خوشحالى درون عطا مى کند. در حدیث دیگر مى خوانیم که یکى از یاران امام ششم (علیه السلام ) از آن حضرت پرسید: آیا در هیچ روزى از روزهاى مکروه چهارشنبه و غیر آن سفر کردن مناسب است ؟ امام (علیه السلام ) در پاسخ فرمود: سفرت را با صدقه آغاز کن و آیة الکرسى را به هنگامى که مى خواهى حرکت کنى تلاوت کن (و هر کجا مى خواهى برو). در حدیث دیگرى نیز آمده است که یکى از یاران امام دهم على بن محمد الهادى (علیه االسلام ) مى گوید: خدمت حضرت (علیه السلام ) رسیدم در حالى که در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود، و سوارى از کنارم گذشت و به شانه من صدمه زد، و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباسم را پاره کردند، گفتم : خدا مرا از شر تو اى روز حفظ کند، عجب روز شومى هستى ! امام فرمود: با ما ارتباط دارى و چنین مى گوئى ؟! و روز را که گناهى ندارد گناهکار مى شمرى ؟ آن مرد عرض مى کند از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطاى خود پى بردم ، عرض کردم اى مولاى من من استغفار مى کنم ، و از خدا آمرزش مى طلبم ، امام (علیه السلام ) افزود: ما ذنب الایام حتى صرتم تتشامون بها اذا جوزیتم باعمالکم فیها؟: ؛ روزها چه گناهى دارد که شما آنها را شوم مى شمرید هنگامى که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را مى گیرد؟! راوى مى گوید: عرض کردم من براى همیشه از خدا استغفار مى کنم و این توبه من است اى پسر رسول خدا. امام (علیه السلام ) فرمود: ما ینفعکم و لکن الله یعاقبکم بذمها على ما لا ذم علیها فیه ، اما علمت ان الله هو المثیب و المعاقب ، و المجازى بالاعمال ، عاجلا و آجلا،؟ قلت : بلى یا مولاى ، قال لا تعد و لا تجعل للایام صنعا فى حکم الله ! ؛ این براى تو فایده اى ندارد، خداوند شما را مجازات مى کند به مذمت کردن چیزى که نکوهش ندارد، آیا تو نمى دانى که خداوند ثواب و عقاب مى دهد، و جزاى اعمال را در این سرا و سراى دیگر خواهد داد، سپس افزود: دیگر این عمل را تکرار مکن و براى روزها در برابر حکم خداوند کار و تاثیرى قرار مده!. این حدیث پر معنى اشاره به این است که اگر روزها هم تاثیرى داشته باشد به فرمان خدا است ، هرگز نباید براى آنها تاثیر مستقلى قائل شد، و از لطف خداوند خود را بى نیاز دانست ، و آنگهى نباید حوادثى را که غالبا جنبه کفاره اعمال نادرست انسان دارد به تاثیر ایام ارتباط داد، و خود را تبرئه کرد. منبع :تفسیر نمونه جلد 23 فرآوری فاطمه محمدی
:قالبساز: :بهاربیست: |