*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*
مى گویند همیشه در کنار کوه هاى بلند دره هاى بسیار عمیق وجود دارد، و در برابر آن قوس صعودى تکامل انسان، قوس نزولى وحشتناکى دیده مى شود، چرا چنین نباشد؟ در حالى که انسان موجودى است مملو از استعدادهاى سرشار که اگر در طریق صلاح از آن استفاده کند بر بالاترین قله افتخار قرار مى گیرد، و اگر این همه هوش و استعداد را در طریق فساد به کار اندازد بزرگترین مفسده را مى آفریند و طبیعى است که به اسفل السافلین کشیده شود. و از هر حیوانی پست تر و بی مقدارتر میشود. و آیا صحیح است انسانی که مسجود ملائکه و معلم آنهاست چنین تحقیر شود؟ چرا پست تر از حیوانات «أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» 1 ؛ اینان همانند چارپایانند حتی گمراه تر از آنهایند. مفسران در تفسیر این آیه نظرات جالبی دارند که اجمالا آن را بیان میداریم. 1- اگر چهارپایان چیزى نمى فهمند و گوش شنوا و چشم بینائى ندارند، دلیلش عدم استعداد آنها است ، اما از آنها بیچاره تر انسانى است که خمیره همه سعادت ها در وجود او نهفته است و آنقدر خدا به او استعداد داده که میتواند نماینده و خلیفة الله در زمین گردد، ولى کارش به جائى مى رسد که تا سر حد یک چهارپا سقوط مى کند، تمام شایستگی هاى خود را به هدر داده ، و از اوج مسجود بودن فرشتگان به حضیض نکبت بار شیاطین سقوط مى کند، این راستى دردناک است و گمراهى آشکار. 2 - چهارپایان تقریبا حساب و کتابى ندارند و مشمول مجازات هاى الهى نیستند در حالى که آدمیان گمراه باید بار تمام اعمال خود را بر دوش کشند و کیفر اعمال خویش را بى کم و کاست ببینند. 3 - چهارپایان براى انسان ها خدمات زیادى دارند و کارهاى مختلفى انجام مى دهند، اما انسان هاى طاغى و یاغى خدمتى که نمى کنند هیچ ، هزاران بلا و مصیبت نیز مى آفرینند. 4 - چهارپایان خطرى براى کسى ندارند و اگر هم داشته باشند خطرشان محدود است اما اى واى از انسان بى ایمان مستکبر هوى پرست که گاه آتش جنگى را روشن مى کند که میلیون ها نفر در آن خاکستر مى شوند. 5 - چهارپایان اگر قانون و برنامه اى ندارند، ولى مسیرى که آفرینش را در شکل غرائز براى آنان تعیین کرده است پیروى مى کنند و در همان خط حرکت مى نمایند، اما انسان قلدر سرکش ، نه قوانین تکوین را به رسمیت مى شناسد و نه قوانین تشریع را و هوى و هوس هاى خود را حاکم بر همه چیز مى شمرد. 6 - چهارپایان هرگز براى کارهاى خود توجیه گرى ندارند، اگر خلافى کنند خلاف است و اگر راه خود را بروند، که مى روند، همانست که هست اما یک انسان خودخواه خونخوار هوى پرست بسیار مى شود که تمام جنایات خود را آنچنان توجیه مى کند که گوئى دارد وظائف الهى و انسانى خویش را انجام مى دهد. و به این ترتیب هیچ موجودى خطرناکتر و زیانبارتر از یک انسان هواپرست بى ایمان و سرکش نیست ، و به همین دلیل در آیه 22 سوره انفال عنوان شر الدواب (بدترین جنبندگان ) به او داده شده است ، و چه عنوان مناسبى؟ براستی چرا اشرف مخلوقات انسان، باید بشود بدترین جنبنده در نزد خداوند دلیل این سقوط چیست؟ انسان تا جایی که مطیع دستورات متعال پروردگارش باشد همچنان اوج میگرد و باعث فخر خداوند و امان از روزی که عنان اختیارش را به دست هوای نفسش بسپارد که ریشه همه بدبختی هایش از همین جا شروع میشود . هواپرستى و عواقب دردناک آن بى شک در وجود انسان غرائز و امیال گوناگونى است که همه آنها براى ادامه حیات او ضرورت دارد: خشم و غضب ، علاقه به خویشتن ، علاقه به مال و زندگى مادى و امثال این ها، و بدون تردید دستگاه آفرینش همه این ها را براى همان هدف تکاملى آفریده است . اما مهم این است که گاه اینها از حد تجاوز مى کنند و پا را از گلیمشان فراتر مى نهند و از صورت یک ابزار مطیع در دست عقل در مى آیند و بناى طغیان و یاغیگرى مى گذارند عقل را زندانى کرده و بر کل وجود انسان حاکم مى شوند و زمام اختیار او را در دست مى گیرند. این همان چیزى است که از آن به هواپرستى تعبیر مى کنند که از تمام انواع بت پرستى خطرناکتر است ، بلکه بت پرستى نیز از آن ریشه مى گیرد. بى جهت نیست که پیامبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله) بت هوى را برترین و بدترین بتها شمرده است در آنجا که مى فرماید: ما تحت ظل السماء من اله یعبد من دون الله اعظم عند الله من هوى متبع ؛ در زیر آسمان هیچ بتى بزرگتر در نزد خدا از هوى و هوسى که از آن پیروى کنند وجود ندارد!. و در حدیث دیگرى از بعضى پیشوایان اسلام مى خوانیم : ابغض اله عبد على وجه الارض الهوى ؛ مبغوضترین و منفورترین بتى که در زمین پرستش شده است بت هوى است ! و اگر نیک بیندیشیم به عمق این سخن به خوبى واقف میشویم چرا که هواپرستى سرچشمه غفلت و بى خبرى است ، چنانکه قرآن مى گوید: «وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا»2 ؛ و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساختهایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس] کارش بر زیادهروى است، اطاعت مکن. هواپرستى سرچشمه کفر و بى ایمانى است و بدترین گمراهى است ، قرآن مى گوید «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ»3 ؛ چه کسى گمراهتر است از آن کس که از هواى نفس خویش پیروى مى کند و هدایت الهى نیافته است. هواپرستى نقطه مقابل حق طلبى است و انسان را از راه خدا بیرون میبرد، چنانکه در قرآن مى خوانیم: «فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ»4 ؛ در میان مردم به حق داورى کن و پیرو هوى مباش که تو را از راه خدا گمراه مى کند . هواپرستى مانع عدالت و دادگرى است ، چنانکه در قرآن مى خوانیم «پیروى هوى مانع اجراى عدالت شما نگردد.» بالاخره اگر نظام آسمان و زمین بر محور هوى و هوس مردم بگردد فساد سرتاسر پهنه هستى را خواهد گرفت : «وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ»5 ؛ اگر حق از هوى و هوس آنها پیروى کند آسمان ها و زمین و تمام کسانى که در آنها هستند فاسد میشوند . در روایات اسلامى نیز تعبیرات تکان دهنده اى در این زمینه به چشم مى خورد: در روایتى از على (علیه السلام) مى خوانیم : الشقى من انخدع لهواه و غروره: بدبخت کسى است که فریب هوى و غرور خویش را بخورد. خلاصه آنجا که هواپرستى است نه پاى دین در میان است و نه پاى عقل ، در آنجا چیزى جز بدبختى و رنج و بلا نیست، در آنجا جز بیچارگى و شقاوت و فساد نخواهد بود. رویدادهاى زندگى ما و تجربیات تلخى که در دوران عمر در مورد خویش و دیگران دیده ایم شاهد زنده تمام نکته هائى است که در آیات و روایات فوق در زمینه هواپرستى وارد شده است . افرادى را مى بینیم که چوب یک ساعت هواپرستى را تا آخر عمر مى خورند!. جوانانى را سراغ داریم که بر اثر پیروى از هوى چنان در دام اعتیادهاى خطرناک و انحرافات جنسى و اخلاقى گرفتار شده اند که تبدیل به موجودى زبون، ناتوان و بى ارزش گردیده ، و تمام نیروها و سرمایه هاى خویش را از کف دادند. در تاریخ معاصر و گذشته به نام کسانى برخورد مى کنیم که به خاطر هوا پرستیشان هزاران و گاه میلیونها انسان بى گناه را به خاک و خون کشیده اند و نام ننگینشان تا ابد به زشتى برده مى شود. بنابراین جاى تعجب نیست که پیامبر(صلى اللّه علیه و آله و سلّم) و امیر مؤ منان (علیه السلام ) مى فرمایند: خطرناکترین پرتگاهى که بر سر راه سعادت شما قرار گرفته هواپرستى و آرزوهاى دور و دراز است چرا که پیروى از هوى شما را از حق باز مى دارد و آرزوهاى دراز آخرت را به دست فراموشى مى سپارد.6 نوشته ی فاطمه محمدی_ گروه دین و اندیشه تبیان 1- سوره اعراف آیه 179. 2- سوره کهف آیه 28. 3- سوره قصص ایه 50 . 4- سوره ص آیه 26 . 5 - سوره مؤمنون آیه 71. 6- بررسی تفسیر نمونه جلدهای 15-20-27
:قالبساز: :بهاربیست: |