*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*
به راستی می توان گفت، تقیه از احکامی است که نشان از پوپایی و جهانی بودن دین مبین اسلام دارد و هر چه در حاقّ و کنه این حکم بالنده، اندیشه شود، جهانی بودن و همه جانبه بودن این آیین الهی بیشتر معلوم می گردد. « ماده تقیه» عده ای از لغویین می گویند تقوا که مصدری چون تقیه است، از ریشه وَقَیَ گرفته شده است به این نحو که وَقوی بوده و طی اعلال و تغییر بی قاعده ای، به تقوا مبدل گردیده، دلیل این مطلب را کلمات مشابهی می شمرند که در زبان عربی بر سر زبانها رواج دارد و در قرآن نیز یاد شده، مانند کلمه «قنا» که متشکل از دو کلمه "ق" به معنای «نگه دار» صیغه امر است از ماده وقی یقی و"نا" که مفعول آن است یعنی ما را نگه دار و مصدرهایی چون "وقایه" و "وقی" می توانند ریشه کلمه تقیه را معلوم سازند. «نکته» «نتیجه بحث لغوی» «بحثی خارج از موضوع پیرامون تقوی!» قرآن بهترین توشه را تقوا می داند و در سوره بقره آیه 197 می فرماید "وَ تَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىِ " (برای راه سختی که در پیش دارید) توشه برچینید ؛ پس بدرستی که بهترین توشه تقوای (الهی) است. امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهماالسلام؛ نیز با تاسی به قرآن کریم ، بهترین توشه را تقوا یاد می کنند و می فرمایند: ای بندگان خدا آماده باشید، که بانگ الرحیل در میان شما طنین انداخته است و توشه برچینید ؛ پس بدرستی که بهترین توشه تقوای (الهی) است. قرآن کریم در سوره طلاق آیات 2و3 راه برون رفت از مشکلات دنیوی را تقوا برمی شمرد و می فرماید «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» یعنی : هر کس از خدا بترسد ، برای او راهی برای بیرون شدن قرار خواهد داد و از جایی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد. همانگونه که زندگی تنگ و نکبت بار را، نتیجه بی تقوایی برمی شمرد و می فرماید «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى (طه/ 124) یعنی: هر کس از یاد من سرپیچی و اعراض کند و دل بگرداند، براستی زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و در روز رستاخیز کور محشور خواهد شد.» و مخلص کلام آنکه: خدای بزرگ در سوره اعراف آیه 26 تقوای الهی را بهترین پوشش برشمرده و می فرماید "وَ لِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ". لباسی که اگر انسان خود را با آن بیاراید در دنیا و آخرت قامتی بی بدیل و جمیل خواهد داشت. «بازگشت به بحث اصلی یعنی تقیه» «تقیه در اصطلاح فقهی » و اگر دقت شود، معلوم می شود معنای اصطلاحی فقهی که اینک بازگو شد، بخشی از همان معنای لغوی گذشته است. نتیجه اجزاء تقیه 1- متقی که همان شخصی است که موظف و مکلف به کتمان عقیده است. 2- مابه الاتقاء ؛ که همان گفتار و کردار همسو با مخالف است. 3- متقی عنه به فتح قاف - همان شخص و یا اشخاصی است که تقیه کننده از آنان می ترسد. 4- متقی منه: نیز به فتح قاف، زیانی که به خاطر آن کتمان عقیده می نماید، که می تواند جان،مال و یا متعلقاتش باشد.
:قالبساز: :بهاربیست: |